.#بسم_رب_المهدی/امام شناسی علت غیبت قسمت 6 . آخرين ذخيره خداوند؛
اگر هريك از پدران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به شهادت ميرسيدند، امامي بود تا جانشين او شود
ولي با توجه به اينكه امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف آخرين فرد از پيشوايان معصوم براي هدايت انسانها است
اگر در زماني كه شرايط آماده نيست آشكار شود مانند پدرانش به شهادت ميرسد و زمي ن از حجت خدا خالي ميماند. شيخ مفيد مينويسد: اگر هريك از پدران او هنگام ظهور به شهادت ميرسيدند با حكمت الهی (خالي نبودن زمين از حجت خدا) منافات نداشت
و جانشيني جاي او مينشست ولي اگر امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف آشكار شود خونش را ميريزند
هريك ازپيشوايان ما به دليل آماده نبودن زمينه براي قيام و نداشتن ياور، در زماني مجبور به قرارداد ظاهري با ستمگر زمان خود بودند. ولي براي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف چنين نيست. او مأمور است وقتي ميآيد، قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند.(1) و بايستي بر عهدهاش قراردادي نباشد تا هر لحظه اي که شرايط آماده شد، ظهور كند و مجبور به پيمان شكني نشود. ادامه دارد........ پانوشت: (1)کمال الدین ج1ص581باب29ح2 مجله:امان
پاسخ: اگراداره برق یک شهر برای روشنایی کوچه ای،تیر چراغ برقی نصب کرد ولامپی به آن زد،
ولی بچه های کوچه با زدن سنگ لامپ را شکستند،مامور اداره لامپ دیگری می زند. چنانچه مجدداً بچه ها لامپ را هم بشکنند،باز اداره برق ،برای روشنایی محل اقدام به نصب لامپ دیگری می نماید. حال اگر برای بار سوم بچه های بی ادب لامپ را شکستند ،به احتمال بسیار زیاد،اداره برق تمایلی به نصب مجدد لامپ ندارد ،
اما به خاطر خواهش بزرگترها ورفاه حال اهالی آن کوچه ،ممکن است لامپ دیگری را نصب کند.
اما فکر می کنید اداره برق تا چه تعداد این کار را انجام دهد؟ در مورد بحث امام زمان(عج)ما نیز،حاکمان ستمگر ،یازده چراغ هدایت را شکستند . خداوند نیز چراغ دوازدهم را نگه داشت تا زمانی که مردم لیاقت وآمادگی بهره گیری از این چراغ هدایت را پیدا کنند
کتاب امامت.حجت الاسلام والمسلمین استاد قرائتی **************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش توسردارویاری ****************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
سالها پيش از تولد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و پيشوايان معصوم عليهم السلام از غيبت او سخن ميگفتند. از زمان امام هادي عليه السلام رفت و آمد شيعيان با امام كم شد. اگر كسي با آن حضرت كار داشت به وسيلة نمايندگان حضرت و در برخي موارد از پشت پرده با امام سخن ميگفت. شيعيان كم كم براي غيبت آماده شده و آموختند كه بايستي به عالمان ديني يا وكيلان امام مراجعه نمايند. با شهادت امام حسن عسكري عليه السلام رابطه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با مردم قطع نشد
و مردم به واسطه نايبان خاص با ايشان در ارتباط بودند. در اين دوره غيبت كوتاه مدت شيعيان به رفت و آمد بيشتر با عالمان دين عادت كرده و براي غيبت بلند مدت حضرت آماده شدند. ***************** برگرفته ازمجله:امان با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
نهان زيستي و غيبت پيشوايان دين از سنتها و روشهاي خداوند است و در زندگي برگزيدگاني چون: ادريس، الياس، موسي، عيسي و خضر عليهم السلام اتفاق افتاده است.
امام صادق عليه السلام فرمود:
براي قائم ما غيبتي است كه مدت آن طولاني خواهد بود. راوي پرسيد: دليل اين غيبت چيست؟ امام پاسخ دادند: خداوند ميخواهد سنتهاي پيامبران، در پنهان زندگي كردن را در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف جاري كند.(1)
پانوشت: 1)علل الشرایع ج1ص245باب179_ بحارالانوارج52ص90باب20ح3 **************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
بخش1 امامت امام عصر(عج)بنابر دلایلی درپس پرده ی غیبت آغازشد وتاکنون ادامه دارد. مهم ترین دلیل آن درخطر بودن جان آن امام بزرگواراست. چنانچه در ماجرای نمازگزاردن أن حضرت بر جنازه پدر اشاره شد، امام عصر درهمان کودکی به اذن خداوند اولین نشانه امامت را آشکارنمود وبرجنازه پدر نماز گزارد
جعفر از این ماجرا ناراحت شد و پیش خلیفه ی عبّاسی سعایت { سخن چینی ، تهمت زدن } و شکایت کرد
که چنین فرزندی در دودمان امام عسکری (عليه السلام) پیدا شده است . مامورین دولت داخل خانه ی امام (عليه السلام) ریختند که بچّه ای را که گزارش شده بود بیابند ،
امّا وی را ندیدند. بدین شکل امام زمان (عليه السلام) از نظر مردم غایب شدند.
از همان روز تا هفتاد سال ، غیبت صغری طول کشید و طیّ این مدّت چهار نفر نایب خاصّ ایشان بودند
که با مردم در ارتباط بودند و بعد از هفتاد سال غیبت کبری شروع شد و تا به حال بشر در فراق آن امام بزرگوار در سوز و گداز است و
به انواع گرفتاری ها و مصائب مبتلاست تا این که با ظهور باهرالنّور حضرتش این ظلم ها و بی عدالتی ها برطرف
و عالم بشریّت غرق در امن و امان شود ؛ اِن شاء الله. منبع:
برگرفته از تفسیر سوره یس از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 12 الی 14 ***************** اگر یک نفر را به اووصل کرد ی برای سپاهش تو سردارویاری **************** تدوین:خدیجه تاج بخشیان
سوال:: چرا امام حسن عسکری این سه نشانه رابه عنوان علامت جانشینی حضرت حجت(عج)معرفی می کند ؟ پاسخ: درمساله امامت و پیشوایی حضرت حجت(عج) موضوع شگفت آورتر ازهمه.این بود
که آنها با کودکی پنج ساله روبرو بودند که ادعا داشت که جانشین امام عسکری(ع) است.
البته امامت ورهبری در دوران کودکی فقط مختص امام زمان (عج) نبود بلکه امامان دیگری
همچون امام جواد (ع) هم این شرایط را دارا بودند . اما شرایط حاکم بر امامت حضرت مهدی(عج) این روند را به گونه ای دیگر رقم زدو تردیدهای شکننده ای را در ذهن شیعه پدید آورده
و کار امام حسن عسکری(ع) را مشکل ساخت.
ایشان نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر امامان به امامت رسید, بلکه به خاطر مصالحی که وجود داشت ولادتش نیز پنهانی بود. و تا زمان امامت ایشان, جز اندکی, جمال دل آرای او را ندیده بودند...او چگونه میتوانست خود را به اثبات برساند ؟!! بنابراین امام عسکری (ع) دو وظیفه مهم درقبال فرزند دلبندخویش داشتند: 1_حفظ جان امام ازگزند خلفا که درانتظارتولد ایشان بودندومهم ترازآن: 2 _اثبات امامت ایشان ومعرفی کردن وی به یاران ودوستان خود واین سه نشانه ای(1) که ازآن یادشدخود دلیلی محکم بر امامت این کودک پنج ساله بود.
پانوشت 1)سه نشانه: 1_کسی که برپیکرامام عسکری نمازبخواند. 2_کسی که جواب نامه ها را ازابوالادیان بخواهد. 3_کسی که از اموال وهمیان خبر دهد. تدوین:خدیجه تاج بخشیان
************!****** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ****************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف بخش2 درچنین شرایطی _که جزعده ای معدود ایشان راندیده بود_او باید حاضر میشد وامامت خود را به اثبات میرساند اما چگونه ؟!! آیا کسی حرف کودکی 5 ساله راقبول دارد ؟! پیشتر امام حسن عسکری (ع) این روز را پیش بینی کرده بود وتدابیری برای آن اندیشیده بود: مثلا طبق گفته ی تاریخ امام حسن عسکری (ع) قبل از شهادت خود سه نشانه وعلامت را برای یار دیرینه خود *ابوالادیان* بیان میکند
که هرکس هنگام شهادتش آن نشانه ها را داشته باشد او امام وجانشین وی خواهد بودآن سه نشانه از این قرار بودند: 1- کسی که بر پیکر امام نماز بخواند 2- کسی که جواب نامه ها را از ابوالادیان طلب کند 3- کسی که از اموال وهمیان خبر دهد همانگونه که شاهد خواهیم بودزمان شهادت امام حسن عسکری (ع) امام زمان (عج) نشانه ها یی از خود نشان میدهد...
ماجرایی که ده ها تن شاهد وجود مقدس امام زمان (عج) بودند ونشانهای بارز امامت ایشان رادیدند وآن را قبول داشتند. ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ********************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
ماجرای نماز گزاردن حضرت حجة (عج) بر جنازه پدر بزرگوارش:
بخش1 نخستین اقدام حضرت مهدی در آغاز امامت:
در یک روایت شیخ صدوق آن را به صورت مفصل از زبان «ابوالادیان» یکی از خدمت کاران خانه و متصدی امور نامه های امام عسکری گزارش کرده است. (1) منبع اصلی:تنها منجی
ابوالادیان که یکی از کارگزاران حضرت امام. عسکری(ع) بود، میگوید: به خدمت حضرت امام عسکری (ع) شتافتم. آن حضرت را ناتوان و بیمار یافتم. آن جناب چند نامه ای نوشته و به من داد و فرمود : که این ها را به مداین برسان و به فلان و فلان از دوستان ما بسپار، و بدان که بعد از پانزده روز دیگر به این بلده خواهی رسید و آواز نوحه از خانه خواهی شنید و مرا در غسل گاه خواهی دید. ابوالادیان می گوید: گفتم: ای مولای من! چون این واقعه روی دهد، حجت خدا و راهنمای ما که خواهد بود؟ فرمود: «آن کسی که جواب نامه های مرا از تو طلب کند.» گفتم: بجز این ،هم نشانی بفرمایید. فرمود: «آن شخصی که بر من نماز گزارد، او حجت خدا و امام و راهنما و قائم به امر است بعد از من.» پس نشانی دیگر از آن حضرت طلب نمودم، فرمود: «آن شخصی که خبر دهد به آنچه در همیان است.» پس هیبت آن حضرت مرا مانع شد که بپرسم که چه همیان و کدام همیان و چه چیز است در همیان...
پس از سامرا بیرون آمده، نامه ها را به مداین رساندم و جواب آنها را گرفته و بازگشتم. روز پانزدهم بود که داخل سر من رای (سامرا) شدم بر وجهی که آن حضرت به اعجاز آن خبر داده بود، آواز نوحه از خانه آن حضرت شنیدم و نعش آن امام بزرگوار را در غسل گاه دیدم. برادرش، جعفر، را بر در خانه آن حضرت دیدم که مردم دورش جمع شده بودند و او را تعزیت می نمودند و جانشینی او را تبریک !!! با خود گفتم که اگر امام بعد از حضرت امام حسن عسکری (ع) او باشد، پس امر امامت باطل خواهد بود، زیرا می دانستم که شراب می آشامد و قمار می بازد. پس او را تعزیت نمودم. هیچ چیزی از من نپرسید و جواب نامه را نطلبید. بعد از آن عقید خادم بیرون آمد و خطاب به جعفر گفت: ای خواجه! برادرت را کفن کردند، برخیز و بر او نماز بگزار. جعفر برخاست و داخل آن خانه شد و شیعیان گریان وارد خانه شدند. در آن حال امام (ع) را کفن کرده بودند. جعفر پیش رفت که نماز بگزارد. با خود گفتم: عجبا! اگر امام مردم. ، بیدین بشود، معلوم میشود که همواره دین از اول سست بوده است!!! من هم دنبال جعفر به راه افتادم تا ببینم جریان به کجا منتهی میشود!
پی نوشت
1)شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475؛ باب 43، ح 25. همچنین ر.ک: نیلی نجفی, منتخب الانوار المضیئة، ص 157؛ راوندی، قطبالدین، الخرائج والجرائح، ج 3، ص1101.
ادامه دارد........ ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ******************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
ترس و وحشت از امام زمان و ظهور آن حضرت، عوامل مختلفی دارد؛ ترسیم تصویری خشن و چهرهای غضبناک از امام دوازدهم میتواند دلیلی برای این مسأله باشد. دلیل دیگر این مسأله عدم شناخت حضرت و حوادث عصر ظهور است؛ چرا که تصور این گونه افراد بر این است که اگر حضرت بیاید، آنها را از دم تیغ میگذراند؛ از این رو از ظهور حضرت میترسند و گاهی هم با جسارت چنین بر زبان میآورند: «دوست ندارم حضرت ظهور کند، چون آدم گنهکاری هستم و اگر حضرت ظهور کند مرا میکشد». گویا این افراد هیچ اطلاع و معرفتی درباره حضرت مهدی علیهالسلام نداشته، پندار باطلی را از او که مظهر رحمت، رأفت و عطوفت الهی است دنبال میکنند؛ این در حالی است که او به امر خدا برای نجات انسانها و راهنمایی آنها به سعادت و کمال ظهور میکند. او همانند طبیب مهربانی است که بدیها و تباهیها را از جامعه انسانی دور میکند او با اجرای عدالت، منافع و امکانات را در اختیار همه قرار داده، جلوی ظلم و ستم را میگیرد. در دوران او، امنیت و آرامش فراگیر شده، برکات زمین آشکار میگردد و رشد علم به حد اعلای خود میرسد. با این وصف، ظهور او، باید آرزوی هر انسانی باشد. پایان مبحث بیم یاامید ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
طرح یک سوال؟؟؟ چگونه می توان پذیرفت که امام زمان*عجل الله* بتواننددرسن کودکی عهده دارامامت شوند؟
به پاسخ این سوال توسط استاد قرائتی توجه نمایید:
فِلَش و کامپیوتر
"امامت_در_کودکی"
شما یک فِلَش را در نظر بگیرید. یک فلزی که یک سانت در یک سانت بیشتر حجم ندارد، به محض اتصال به کامپیوتر می توان اطلاعات را به آن منتقل کرد و حتی اطلاعات یک کتابخانه را در آن جای داد.
حالا اگر برای کسی سئوال باشد که امام زمان (علیه السلام) چگونه در کودکی به امامت رسید؟ می گوییم : «این فِلَش که «ساخته دست انسان» است می تواند اطلاعات بسیاری را به محض اتصال، دریافت و ذخیره کند. حال، آیا خداوند نمی تواند علم را از امام به فرزندش منتقل نماید؟!»(تمثیلات استادقرائتی) *********************** اگریک نفر رابه اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف بخش2 درچنین شرایطی _که جزعده ای معدود ایشان راندیده بود_او باید حاضر میشد وامامت خود را به اثبات میرساند اما چگونه ؟!! آیا کسی حرف کودکی 5 ساله راقبول دارد ؟! پیشتر امام حسن عسکری (ع) این روز را پیش بینی کرده بود وتدابیری برای آن اندیشیده بود: مثلا طبق گفته ی تاریخ امام حسن عسکری (ع) قبل از شهادت خود سه نشانه وعلامت را برای یار دیرینه خود *ابوالادیان* بیان میکند که هرکس هنگام شهادتش آن نشانه ها را داشته باشد او امام وجانشین وی خواهد بودآن سه نشانه از این قرار بودند: 1- کسی که بر پیکر امام نماز بخواند 2- کسی که جواب نامه ها را از ابوالادیان طلب کند 3- کسی که از اموال وهمیان خبر دهد همانگونه که شاهد خواهیم بودزمان شهادت امام حسن عسکری (ع) امام زمان (عج) نشانه ها یی از خود نشان میدهد...ماجرایی که ده ها تن شاهد وجود مقدس امام زمان (عج) بودند ونشانهای بارز امامت ایشان رادیدند وآن را قبول داشتند. ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ********************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف بخش1
یکی ازمسائلی که میتوان از طریق آن وجود مقدس امام زمان (عج) را به اثبات رساند ماجرای شهادت پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری واتفاقات همراه آن است همانطور که میدانیم و از روایت ها و حکایت های تاریخی به روشنی به دست می آید, سال ها پیش از آن که هشتم ربیع الاول سال260 هجری فرا رسد,
پیشوایان معصوم و به ویژه واپسین فرستاده خداوند, پیامبر خاتم,(ص) امامت آخرین حجّت الهی, حضرت مهدی(عج) را نوید داده بودند. با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری (1) در حالی که بیش از پنج بهار(2) از عمر آخرین ذخیره الهی سپری نشده بود,
فصل بهره مندی انسان ها از امام ظاهر به پایان رسید. و در پی آن دورانی بسیار مهّم در زندگی پیروان اهل بیت پیش آمد. این دوران همزمان با دو رخ داد مهمّ آغاز شد : نخست: رسیدن آخرین حجّت الهی به مقام امامت؛ دیگر: قرار گرفتن آن حضرت در پرده پنهان زیستی. اگر چه برگزیدگانی از شیعه برای این مرحله آمادگی کامل داشتند, اما می بایست هر دو رخداد (امامت و غیبت)برای عموم شیعیان به اثبات برسد,
چرا که حضرت مهدی(عج) نخستین روز امامت را در حالی آغاز کرد, که جز افرادی اندکّ که پیش ازآن دردوره امام عسکری (ع) ایشان رادیده بودند(3) کسی اورا ندیده بود.
********************** اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری ********************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید. پی نوشت:
1- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص503.
2- شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص339 3- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2, صص 384 و 457
امام عصر*عج الله تعالی*درسپیده دم جمعه نیمه شعبان سال255هجری قمری (1 )در
شهرسامرا دیده به جهان گشودند.
نام.پدربزرگوارایشان امام حسن عسکری *علیه السلام*می باشد. ومادربزرگوارایشان نرجس خاتون می باشد. امام حسن عسکری *علیه السلام* درسال260هجری قمری به شهادت رسیدند.
وامامت امام عصر *عجل الله* درسن5سالگی آغازمیگردد.
1_کافی کلینی ج1ص514 .
*********************** اگریک نفر رابه اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
داستان ولادت نور بخش دوم2⃣ (حکیمه خاتون می گوید: ) پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم. سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست. پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست . نزدیک بود که در وعده ی امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام (علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند : عمه : تعجیل مکن که وقت نزدیک است! همین که صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن. سوره *الم سجده* و *یس* شدم. در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست . من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری. گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان مژده است که به تو دادم. اندکی بعد صاحب الامر *سلام الله* علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید. او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود. در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد : عمه جان ! فرزندم رانزد من بیاور و او را نزد پدر بزرگوارش بردم او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود: فرزندم با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت : شهادت میدهم به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) سپس بر امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید دیدگان گشود و سلام کرد. امام(علیه السلام) فرمود : عمه جان: او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد، سپس او ا پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.)
( بخاری ،ج51،ص2)
منابع: کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام /اندیشه قم
اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردار و یاری
. قوم موسی(ع) چهل سال آواره بودند. صبح هرچه راه میرفتند بازهم شب که میخواستند بخوابند سر جای اولشان بودند و سرگردان شده بودند.
همین بلا هم سر ما آمده است. موسی(ع) امام زمین بود و ما دنبال امام زمان(عج) هستیم. ما هم چهل سال که نه، بیشتر از هزار و صد سال است که سرگردانیم. " إِلى مَتى أَحارُ فیکَ. یا مَوْلاىَ" (فرازی از دعای ندبه) یعنی: تا چه زمان حیران تو باشم ای مولای من؟!
یعنی: این حیرانی بنی اسماعیل را هم گرفت. امّا فرق بنی اسماعیل با بنی اسرائیل این است که اول، کاری که بنی اسماعیل کرد خیلی بدتر از بنی اسرائیل بود. آنها چه کسانی را کشتند و بنی اسماعیل چه کسانی را کشتند!؟ دوم، قوم موسی(ع) الگویی نداشتند امّا بارها پیامبر(ص) فرمودند: هزاران آیه در قرآن دربارهٔ بنی اسرائیل است عبرت بگیرید، شما تکرار نکنید. ولی آنها عبرت نگرفتند. اوضاع بنی اسماعیل خیلی بدتر است و تمام این خونریزی ها که کردند عین آیهٔ "فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ" است.
بسم_رب_المهدی/امام شناسی داستان ولادت نور بخش اول حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد . عرض کردم : مادر این فرزند مبارک کیست؟
فرمود : نرجس. گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم! فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش. وارد خانه شدم سلام کردم
بانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر! گفتم: بانوی من و خاندان ما تویی! گفت: نه، من کجاو این مقام بزرگ؟ گفتم : دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید که سرور دوجهان خواهد بود. تا این کلام ازمن شنید با کمال حجب و حیا نشست.
ادامه دارد....
منبع :کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام /اندیشه قم
اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردار و یاری
چطورمیشود دربرابر همه دستورهای دوست به جای *چرا* فقط وفقط بگوییم: *چشم* بگوییم: *سمعا وطاعتا*
نجات در اطاعت است اطاعت ریشه درمحبت داردومحبت ازشناخت سرچشمه می گیرد. رازسرسپردگی رمز دل دادگی یک کلام است: شناخت وشناخت وشناخت
اللهم عرفّنی اللهم عرفّنی اللهم عرفّنی هم بکوش تا دانا شوی وبه مقام خدا ورسول و امام عارف گردی وهم ازخدا دانش همراه معرفت را بطلب. کوشش وتلاش ازما برکت ورحمت ازخدا ****************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
تفاوت علم و معرفت قسمت دوم راوي ميگويد كه خدمت حضرت صادق(ع) رسيدم. ديدم حضرت بسيار منقلب است و اشک ميريزد؛ فکر کردم چه اتفاق ناگواري براي جعفربنمحمد(ع) افتاده که اينقدر حالش عجيب است. گفتم كه يابنرسولالله نگرانتان شدم؛ اين چه حاليست؟ اين چه روزگاري است؟ فرمودند كه کتاب جفر را مطالعه ميکردم، رفتم در عمق درد غربت و غيبت مهدي(؛ رفتم در شناخت، عرفان و شوق به مهدي. ببينيد، شناخت در همهي مراحل يکي نيست. عرفان و شناختي که حضرت صادق(ع) را به چنان اشك و اندوهي وا ميدارد، با شناختي که ما به آن ميرسيم، هرگز يکسان نيست. عرفان در وجود است و مراتب وجود يکسان نيست؛ اما در هر مرتبهاي که باشيم، عرفان غير از علم حصولي و ذهني است. پس وقتي ميگوييم کسي که امامزمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است، منظور شناخت صوري، ظاهري و رسمي نيست؛ بلكه منظور شناخت وجودي، حضوري و ذوقي است که اين نوع شناخت و عرفان، تنها با کتاب خواندن و حديث حفظ کردن حاصل نميشود؛ بلکه براي به دست آوردن آن، علاوه بر علوم حصولي، بايد به تهذيب، تزکيه، مجاهده و تلاش پرداخت. خلاصه اينکه دقت در مضمون عرفان و "لَم يعرف"، اين رمز را به من و شما ميدهد که منظور از شناخت، شناخت شناسنامهاي نيست. دانستن اينکه امام کيست و پدر و مادرش چه كساني بودهاند، کجا به دنيا آمده، کجا رفته، کجا غايب شده و کجا رؤيت شده است، چهرهي مباركش به چه شكلي است، لازم است؛ اما آن شناختي نيست كه از ما خواستهاند. در حقيقت، عرفان، مرتبهي کمال انساني است. همان حضور، چشيدن، وصل و رسيدن است؛ ولي همان طور كه گفتيم اين مرتبهي کمال، در همگان يکسان نيست. مراحل و مراتب د ارد. شناخت امام در حقيقت، اشراف به منزلت وجودي امام است؛ اشراف به کيفيت وجودي امام است. اين اشراف هم اشراف صوري نيست؛ بلكه اشراف وجودي است. مثلاً کسي که ميداند سيمي برق دارد، هرگز به آن دست نميزند؛ کسي که ميداند و ميشناسد سمّي کشنده است، امكان ندارد آن را بخورد؛ اما کودک با اينکه ميداند و مادرش به او گفته است فلان چيز خطر دارد، يعني علم دارد، چون به خطر، شناخت و يقين دروني ندارد، ممكن است سم را بخورد! پس شناخت امامزمان در حقيقت قرار گرفتن وجود در جاذبههاي وجودي امامزمان است. دقت کنيد که صحبت از وجود، درون و باطن است؛ اعم از فعل، صفت و انديشه.
امام حسن عسكري(ع) از پدران بزرگوارشان نقل كردهاند: "مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً." کسي که بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. منظور از "لَمْ يَعْرِفْ" کدام نوع شناخت است که به مرگ جاهليت منجر ميشود؟ يا نقطهي مقابل آن: چگونه شناختي مرگ در اسلام را به ارمغان ميآورد؟
اگر ما بخواهيم اين حديث را صوري و ظاهري تعبير کنيم، هيچ کس به مرگ جاهليت نميميرد! به خاطر اينکه خيلي راحت ميتوان از نظر ظاهري و شناسنامهاي امام را شناخت. اگر منظور از شناخت، شناخت ظاهري امام است که نه آنهايي که دل پيامبر را شکستند، نه آنهايي که در خانهي عصمت را سوزاندند، نه آنهايي که ريسمان بر گردن علي(ع) انداختند، نه يزيديان، نه ياران معاويه، نه بنيعباس و نه بنياميه- لعنةاللهعليهمأجمعين-، هيچ کدام به مرگ جاهليت نمردند؛ چون امامِ زمانِ خود را ميشناختند! .پس جريان چيست؟ چگونه بايد امام را بشناسيم؟ اين شناخت زيبا و نوراني به چه كيفيت است؟ اثرات اين شناخت چيست که به دوري از مرگ جاهليت و رسيدن به مرگ توحيدي منجر ميشود؟ اصلاً مراد از معرفت چيست؟ آيا منظور از شناخت و معرفت، شناخت علمي و دانستن مشخصات امامزمان(عج)است؟ شناخت علمي است؟ يا منظور عرفان است؟ دقت کنيد! يکي از اشتباهاتي که متأسفانه شيطان توانسته با تلبيساتش آن را به خوردِ من و شما بدهد، مترادف معرفي كردن دو لفظ "علم" و "عرفان" (دانايي و دارايي) است؛
در حالي كه اين دو تنها شباهتهايي دارند و همين تفکيک آنها را سخت کرده است.
زماني فرد "علم" دارد و دلش به اين علم خوش است؛ در صورتي که متوجه نيست آنچه انسان را به وادي توحيد، نبوت، معاد و امامت وارد ميکند، عرفان است؛ نه علم صوري!
اگر علم حصولي، ما را در اين واديها وارد ميکرد، نبايد در ميان كساني كه اطلاعات خوبي از امامزمان دارند، افرادي پيدا ميشدند که با وجود اين علم، مشرک يا کافر هستند .
پس بايد بين اين دو را تفکيک داد و دانست علم مفهومي است و عرفان مفهومي ديگر.
براي فهم معناي معرفت،باید بدانيم:
"معرفت نسبت به چيزي عبارت است از وجدان آن، که يک امر ذهني و فکري نيست.
به عنوان مثال، وقتي ما چيزي را ميچشيم و شيريني آن را ادراک ميکنيم، فهم اين شيريني از طريق تصور آن نيست؛
بلکه وقتي شيريني را ميچشيم، به واقعيت آن دسترسي پيدا ميکنيم، نه اينکه تنها صورت ذهني آن در ما حاضر شود.
ما وجداناً بين چشيدنِ شيريني و تصور آن تفاوت ميگذاريم و اين حقيقت را تصديق ميکنيم که
فهم شيريني، تنها وقتي برايمان حاصل ميشود که به مرحلهي چشيدنِ آن برسيم.
پس تصور، فرع بر درک و شناخت است؛ به طوري که اگر راه درک و وجدان چيزي براي کسي بسته شود،
امکان تصور صحيح از آن هم برايش وجود ندارد.
در ادراکات غير حسي هم همين طور است.
مثلاً «حريت و آزادي» واقعيتي است که همهي انسانها آن را درک ميکنند و با واقعيت آن به خوبي آشنا هستند.
حريت از راه حواس پنجگانه قابل ادراک نيست، بلکه تنها وقتي فهميده ميشود که وجدان شود و
اگر کسي بخواهد با تصورات خود آن را بشناسد، به حقيقت آن نخواهد رسيد
اگه برای اولین بار دریک گروهی عضو بشید نسبت به هم گروهیاتون چه حسی. دارید؟ محبت؟ نفرت؟ یا وقتی صبح تاشب تو کوچه خیابون تردد میکنید نسبت به غریبه ها چه حسی دارید؟.
طبیعتا نباید نسبت به کسانی که نمیشناسیم ، تنفریاعشق ومحبت داشته باشیم .
بله درست است شناخت در ایجاد حب ودوستی وبغض وکینه نقش مهمی دارد.
بنا به تعبیر استاد مطهری: *جاذبه ودافعه یک قانون عمومی درسرتاسر دنیاست دلیل جذبها سنخیت ودلیل دفعها ضدیت است*
وقتی انسان ها همدیگر را بشناسند به تناسب شباهت ها وتفاوت ها درسلیقه و آداب وفرهنگ ورسوم وعقیده و...... نسبت به هم حب یا بغض پیدا میکنند پس شناخت باارزش ترین گوهر هستی می باشد. شناخت محبت می آورد یا کینه راشکل میدهد.
بااین مقدمه میخواهم بگویم: برای نجات ازگمراهی آن هم درحد گمراهی عصر جاهلیت، بایدراهنمای دوران خود رابشناسیم تا دل به مهرش بدهیم و سرسپرده فرمانش شویم
عَنِ النَّبيِّ - ص- قالَ: مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِه ِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّة ًپيامبر اکرم - ص - فرمود: کسي که بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد، در واقع به مرگ جاهليّت مرده است.(1)
خداوندا مولا علی میفرماید: *دانا زنده است اگرچه بمیرد ونادان مرده است اگر چه زنده باشد* خداوندا ! دلم را به نور علمت زنده کن!
اللهم كن لوليّك الحجة بن الحسن صلواتك عليه وعلي ابائه في هذه الساعة وفي كل الساعة ولياوحافظا وقاعدا ناصرا ودليلا وعينا حتي تسكنه أرضك طوعا وتمتعه فيها طويلا يا مهدي ! *اول راهيم برآن شديم كه درراه شناخت تو كه شناخت صراط مستقيم است گامي برداريم ! تو خود دستمان گير و به حركت ما بركت ببخش ! بركت كارما فقط نيم نگاهي ازسوي توست!!* براي درك محضرامام بايد تشنه ايشان بود ! هر گاه تشنه شديم به دنبال آب هم خواهيم رفت ! شاهداين مطلب گفتگويي بين استاد وشاگرد است كه خواندن آن خالي از لطف نيست! شاگرد: استاد ! چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم !؟ استاد: شب یک غذای شور بخورآب نخورو بخواب ! ببین چه خوابی میبینی . شاگرد دستوراستاد رواجرا کردو برگشت. شاگرد: استاد دائم خواب آب میدیدم ! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم . کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم ! در ساحل رودخانه ای مشغول.... گفت اینا رو خواب دیدم! استادش فرمود : تشنه آب بودی خواب آب دیدی ؛ تشنه امام زمان بشو ....تا خواب امام زمان ببینی /مدخل بحث ما حديثي از پيامبر گرامي اسلام صلوات الله عليه وآله است . اين حديث به تنهايي بيانگراهميت شناخت امام است . كه درخانه اگر كس است يك حرف بس است!!/ قال رسول الله صلي الله عليه واله وسلم : من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية : هركس بميرد درحالي كه امام زمان خود رانشناسدبه مرگ جاهليت مرده است. (وسائل الشيعه ج١٦ ص٢٤٦) ********************* اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
خدیجه تا ج بخشیان با مباحث مهدویت با ما همراه باشید
امام شناسی /بیم_یا_امید4⃣ مقاله سیدمهدی شجاعی *به ماراستش رانگفتند*
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: دلهاي بندگان را آكنده از عبادت و اطاعت ميكني و عدالت بر همه جا دامن ميگسترد و خدا به واسطة تو دروغ را ریشهكن ميكند و خوي ستمگري و درندگي را محو ميسازد و طوق ذلت و بردگي را از گردن خلایق برميدارد.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: ساكنان زمین و آسمان به تو عشق ميورزند، آسمان بارانش را فرو ميفرستد، زمین، گیاهان خود را ميرویاند.. . و زندگان آرزو ميكنند كه كاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقیقي را ميدیدند و می دیدند كه خداوند چگونه بركاتش را بر اهل زمین فرو ميفرستد.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: همة امت به آغوش تو پناه ميآورند همانندزنبوران عسل به ملكة خویش.
و تو عدالت را آنچنان كه باید و شاید در پهنة جهان ميگستري و خفتهاي را بیدارنميكني وخوني رانمی ریری به ما نگفته بودند كه وقتي تو بیایي: رفاه و آسایشي ميآید كه نظیر آن پیش از این، نیامده است. مال و ثروت آنچنان وفور ميیابد كه هر كه نزد تو بیاید فوق تصورش، دریافت ميكند.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: اموال را چون سیل، جاري ميكني، و بخششهاي كلان خویش را هرگز شماره نميكني.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: هیچكس فقیر نميماند و مردم براي صدقه دادن به دنبال نیازمند ميگردند و پیدا نميكنند. مال را به هر كه عرضه ميكنند، ميگوید: بينیازم.
اي محبوب ازلي و اي معشوق آسماني! ما بيآنكه مختصات آن بهشت موعود را بدانیم و مدینة فاضلة حضور تو را بشناسیم تو را دوست ميداشتیم و به تو عشق ميورزیدیم.
كه عشق تو با سرشتها عجین شده بود و آمدنت طبیعيترین و شیرینترین نیازمان بود. ظهور تو بيتردید بزرگترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خیر خواهد كرد.
امام شناسی /بیم_یا_امید4⃣ مقاله سیدمهدی شجاعی *به ماراستش رانگفتند*
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: دلهاي بندگان را آكنده از عبادت و اطاعت ميكني و عدالت بر همه جا دامن ميگسترد و خدا به واسطة تو دروغ را ریشهكن ميكند و خوي ستمگري و درندگي را محو ميسازد و طوق ذلت و بردگي را از گردن خلایق برميدارد.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: ساكنان زمین و آسمان به تو عشق ميورزند، آسمان بارانش را فرو ميفرستد، زمین، گیاهان خود را ميرویاند.. . و زندگان آرزو ميكنند كه كاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقیقي را ميدیدند و می دیدند كه خداوند چگونه بركاتش را بر اهل زمین فرو ميفرستد.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: همة امت به آغوش تو پناه ميآورند همانندزنبوران عسل به ملكة خویش.
و تو عدالت را آنچنان كه باید و شاید در پهنة جهان ميگستري و خفتهاي را بیدارنميكني وخوني رانمی ریری به ما نگفته بودند كه وقتي تو بیایي: رفاه و آسایشي ميآید كه نظیر آن پیش از این، نیامده است. مال و ثروت آنچنان وفور ميیابد كه هر كه نزد تو بیاید فوق تصورش، دریافت ميكند.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: اموال را چون سیل، جاري ميكني، و بخششهاي كلان خویش را هرگز شماره نميكني.
به ما نگفتند كه وقتي تو بیایي: هیچكس فقیر نميماند و مردم براي صدقه دادن به دنبال نیازمند ميگردند و پیدا نميكنند. مال را به هر كه عرضه ميكنند، ميگوید: بينیازم.
اي محبوب ازلي و اي معشوق آسماني! ما بيآنكه مختصات آن بهشت موعود را بدانیم و مدینة فاضلة حضور تو را بشناسیم تو را دوست ميداشتیم و به تو عشق ميورزیدیم.
كه عشق تو با سرشتها عجین شده بود و آمدنت طبیعيترین و شیرینترین نیازمان بود. ظهور تو بيتردید بزرگترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خیر خواهد كرد.
طبق مطالب جلسه قبل، نسبت دادن خشونت و سنگدلى به فردى كه شبيه ترين مردم به پيامبر خاتم، حضرت رحمةللعالمين(ص) است، هرگز شايسته نيست. هر آينه پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مىدهد بر او گران مىآيد. سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است. آن حضرت در نبردهاى خود هرگز خون بىگناهى را بر زمين نمىريزد و در آغاز حركت خود نيز از يارانش بيعت مىگيرد كه: مسلمانى را دشنام ندهند؛ خون كسى را به ناحق نريزند؛ به آبروى كسى لطمه نزنند؛ به خانه كسى لطمه نزنند؛ به خانه كسى هجوم نبرند؛ كسى را به ناحق نزنند و...(6). به دليل همين رفتار مناسب با عموم مردم است كه در روايات مىخوانيم پس از ظهور همه ساكنان زمين از امام مهدى(ع) خشنودند و به او عشق مىورزند. متأسفانه در طول تاريخ اسلام، افراد مختلفى با اغراض و انگيزه هاى متفاوت به وارد كردن روايات ساختگى در مجموعه روايات نقل شده از پيامبر اكرم(ص) يا دستكارى در روايات ايشان پرداخته اند و روايات باب مهدويت نيز از اين موضوع دور نمانده است . با بررسى روايات متعددى كه به نوعى تصويرى خشن از حركت عدالت گستر امام مهدى(ع) ارائه مىدهند روشن مىشود كه راوى تعداد زيادى از آنها فردى است كه علماى رجال او را بدنام و دروغگو خواندهاند كه در نتيجه اين روايات از اعتبار ساقط شده و نمىتوان به آنها استناد كرد. بنابراين، در بررسى روايات مربوط به حوادث پس از ظهور بايد بسيار مراقب بود و هر روايتى را به راحتى نپذيرفت. با توجه به نكات ياد شده متوجه مىشويم كه هرگز نمىتوان ظهور امام مهدى(ع) را كه از ابتداى آفرينش تا كنون همه عدالت خواهان جهان در آرزويش بوده اند، حركتى خشونت بار، همچون جنگهايى كه در سراسر تاريخ در كره خاك در جريان بوده، تلقى كرد. بلكه اين حركت به دليل آنكه با هدف از بين بردن همه مظاهر ظلم و ستم و گسترش عدالت در سراسر جهان آغاز شده در همه مراحل خود از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور و كاملاً منطبق بر موازين عدالت است. براي آگاهي بيشر به كتابهاي: * داد گستر جهان نوشته ابراهيم اميني *در انتظار خورشيد نوشته عبد الرحمان انصاري رجوع کنید. سيد مهدي شجاعي نیزدر پاسخ به اين گونه القائات مقاله كوچي دارد به نام *به ماراستش رانگفتند*که درقسمت های بعد تقدیم حضورتان میگردد. *********** پاورقی 6. سيد ابن طاوس، الملاحم و الفتن في ظهور الغائب المنتظر( عج)، ناشر شريف رضى، مكان چاپ قم، سال چاپ 1370 ش، نوبت چاپ اول، ص 149. ********************* تدوین:خدیجه تاج بخشیان