امام شناسی/ غیبت سنت الهی

بسم_رب_المهدی/امام شناسی

غيبت سنت الهي

نهان زيستي و غيبت پيشوايان دين از سنت‌ها و روش­هاي خداوند است
و در زندگي برگزيدگاني چون:
ادريس، الياس، موسي، عيسي و خضر عليهم السلام اتفاق افتاده است.

امام صادق عليه السلام فرمود:

براي قائم ما غيبتي است كه مدت آن طولاني خواهد بود.
راوي پرسيد:
دليل اين غيبت چيست؟ 
امام پاسخ دادند: 
خداوند مي‌خواهد سنت‌هاي پيامبران، در پنهان زندگي كردن را در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف جاري كند.(1)

پانوشت:
1)علل الشرایع ج1ص245باب179_
بحارالانوارج52ص90باب20ح3
****************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ دلیل غیبت امام بخش 1

#بسم_رب_المهدی/امام شناسی
چراغیبت؟؟

بخش1
امامت امام عصر(عج)بنابر دلایلی درپس پرده ی غیبت آغازشد وتاکنون ادامه دارد.
مهم ترین دلیل آن درخطر بودن جان آن امام بزرگواراست.
چنانچه در ماجرای نمازگزاردن أن حضرت بر جنازه پدر اشاره شد،
امام عصر درهمان کودکی به اذن خداوند اولین نشانه امامت را آشکارنمود وبرجنازه پدر نماز گزارد

جعفر از این ماجرا ناراحت شد و پیش خلیفه ی عبّاسی سعایت { سخن چینی ، تهمت زدن } و شکایت کرد

که چنین فرزندی در دودمان امام عسکری (عليه السلام) پیدا شده است .
مامورین دولت داخل خانه ی امام (عليه السلام) ریختند که بچّه ای را که گزارش شده بود بیابند ،

امّا وی را ندیدند. بدین شکل امام زمان (عليه السلام) از نظر مردم غایب شدند.

از همان روز تا هفتاد سال ، غیبت صغری طول کشید و طیّ این مدّت چهار نفر نایب خاصّ ایشان بودند

که با مردم در ارتباط بودند و بعد از هفتاد سال غیبت کبری شروع شد و تا به حال بشر در فراق آن امام بزرگوار در سوز و گداز است و

به انواع گرفتاری ها و مصائب مبتلاست تا این که با ظهور باهرالنّور حضرتش این ظلم ها و بی عدالتی ها برطرف

و عالم بشریّت غرق در امن و امان شود ؛ اِن شاء الله. 
  
منبع:

برگرفته از تفسیر سوره یس از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 12 الی 14
*****************
اگر یک نفر را به اووصل کرد ی 
برای سپاهش تو سردارویاری
****************
تدوین:خدیجه تاج بخشیان

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ اثبات امامت امام زمان بخش 3 (بخش تکمیلی )

بسم_رب_المهدی/امام شناسی

بحث تکمیلی

سوال:: چرا امام حسن عسکری این سه نشانه رابه عنوان علامت جانشینی حضرت حجت(عج)معرفی می کند ؟
پاسخ:
درمساله امامت و پیشوایی حضرت حجت(عج) موضوع شگفت آورتر ازهمه.این بود

که آنها با کودکی پنج ساله روبرو بودند که ادعا داشت که جانشین امام عسکری(ع) است.

البته امامت ورهبری در دوران کودکی فقط مختص امام زمان (عج) نبود بلکه امامان دیگری

همچون امام جواد (ع) هم این شرایط را دارا بودند .
اما شرایط حاکم بر امامت حضرت مهدی(عج) این روند را به گونه ای دیگر رقم زدو تردیدهای شکننده ای را در ذهن شیعه پدید آورده

و کار امام حسن عسکری(ع) را مشکل ساخت.

ایشان نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر امامان به امامت رسید, بلکه به خاطر مصالحی که وجود داشت ولادتش نیز پنهانی بود.
و تا زمان امامت ایشان, جز اندکی, جمال دل آرای او را ندیده بودند...او چگونه میتوانست خود را به اثبات برساند ؟!!
بنابراین امام عسکری (ع) دو وظیفه مهم درقبال فرزند دلبندخویش داشتند:
1_حفظ جان امام ازگزند خلفا که درانتظارتولد ایشان بودندومهم ترازآن:
2 _اثبات امامت ایشان ومعرفی کردن وی به یاران ودوستان خود
واین سه نشانه ای(1) که ازآن یادشدخود دلیلی محکم بر امامت این کودک پنج ساله بود.

پانوشت
1)سه نشانه:
1_کسی که برپیکرامام عسکری نمازبخواند.
2_کسی که جواب نامه ها را ازابوالادیان بخواهد.
3_کسی که از اموال وهمیان خبر دهد.
تدوین:خدیجه تاج بخشیان

************!******
اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری
******************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ اثبات امامت امام زمان بخش2

#بسم_رب_المهدی/امام شناسی

اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف
بخش2
درچنین شرایطی _که جزعده ای معدود ایشان راندیده بود_او باید حاضر میشد وامامت خود را به اثبات میرساند
اما چگونه ؟!!
آیا کسی حرف کودکی 5 ساله راقبول دارد ؟!
پیشتر امام حسن عسکری (ع) این روز را پیش بینی کرده بود وتدابیری برای آن اندیشیده بود:
مثلا طبق گفته ی تاریخ امام حسن عسکری (ع) قبل از شهادت خود سه نشانه وعلامت را برای یار دیرینه خود *ابوالادیان* بیان میکند

که هرکس هنگام شهادتش آن نشانه ها را داشته باشد او امام وجانشین وی خواهد بودآن سه نشانه از این قرار بودند:
1- کسی که بر پیکر امام نماز بخواند
2- کسی که جواب نامه ها را از ابوالادیان طلب کند
3- کسی که از اموال وهمیان خبر دهد
همانگونه که شاهد خواهیم بودزمان شهادت امام حسن عسکری (ع) امام زمان (عج) نشانه ها یی از خود نشان میدهد...

ماجرایی که ده ها تن شاهد وجود مقدس امام زمان (عج) بودند ونشانهای بارز امامت ایشان رادیدند وآن را قبول داشتند.
********************
اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری
*********************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ اثبات امامت امام زمان بخش اول

#بسم_رب_المهدی/امام شناسی

ماجرای نماز گزاردن حضرت حجة (عج) بر جنازه پدر بزرگوارش:

بخش1
نخستین اقدام حضرت مهدی در آغاز امامت:

در یک روایت شیخ صدوق آن را به صورت مفصل از زبان «ابوالادیان» یکی از خدمت کاران خانه و متصدی امور نامه‏ های امام عسکری گزارش کرده است. (1)
منبع اصلی:تنها منجی

ابوالادیان که یکی از کارگزاران حضرت امام. عسکری(ع) بود، میگوید:
به خدمت حضرت امام عسکری (ع) شتافتم.
آن حضرت را ناتوان و بیمار یافتم.
آن جناب چند نامه ای نوشته و به من داد و فرمود :
که این ها را به مداین برسان و به فلان و فلان از دوستان ما بسپار، و بدان که بعد از پانزده روز دیگر به این بلده خواهی رسید و آواز نوحه از خانه خواهی شنید و مرا در غسل گاه خواهی دید.
ابوالادیان می گوید:
گفتم:
ای مولای من!
چون این واقعه روی دهد، حجت خدا و راهنمای ما که خواهد بود؟
فرمود:
«آن کسی که جواب نامه های مرا از تو طلب کند.»
گفتم:
بجز این ،هم نشانی بفرمایید.
فرمود:
«آن شخصی که بر من نماز گزارد، او حجت خدا و امام و راهنما و قائم به امر است بعد از من.»
پس نشانی دیگر از آن حضرت طلب نمودم،
فرمود:
«آن شخصی که خبر دهد به آنچه در همیان است.»
پس هیبت آن حضرت مرا مانع شد که بپرسم که چه همیان و کدام همیان و چه چیز است در همیان...

پس از سامرا بیرون آمده، نامه ها را به مداین رساندم و جواب آنها را گرفته و بازگشتم.
روز پانزدهم بود که داخل سر من رای (سامرا) شدم بر وجهی که آن حضرت به اعجاز آن خبر داده بود، آواز نوحه از خانه آن حضرت شنیدم و نعش آن امام بزرگوار را در غسل گاه دیدم.
برادرش، جعفر، را بر در خانه آن حضرت دیدم که مردم دورش جمع شده بودند و او را تعزیت می نمودند و جانشینی او را تبریک !!!
با خود گفتم که اگر امام بعد از حضرت امام حسن عسکری (ع) او باشد، پس امر امامت باطل خواهد بود، زیرا می دانستم که شراب می آشامد و قمار می بازد.
پس او را تعزیت نمودم. هیچ چیزی از من نپرسید و جواب نامه را نطلبید.
بعد از آن عقید خادم بیرون آمد و خطاب به جعفر گفت:
ای خواجه!
برادرت را کفن کردند، برخیز و بر او نماز بگزار.
جعفر برخاست و داخل آن خانه شد و شیعیان گریان وارد خانه شدند.
در آن حال امام (ع) را کفن کرده بودند.
جعفر پیش رفت که نماز بگزارد.
با خود گفتم:
عجبا!
اگر امام مردم. ، بی‌دین بشود، معلوم می‌شود که همواره دین از اول سست بوده است!!!
من هم دنبال جعفر به راه افتادم تا ببینم جریان به کجا منتهی می‌شود!

پی نوشت

1)شیخ صدوق، کمال‏ الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475؛ باب 43، ح 25.
همچنین ر.ک: نیلی نجفی, منتخب الانوار المضیئة، ص 157؛ راوندی، قطب‏الدین، الخرائج والجرائح، ج 3، ص1101.

ادامه دارد........
********************
اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری
*******************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.

جمع آوری:خدیجه تاج بخشیان 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ بیم و امید قسمت پنجم(بخش پایانی )

#بسم_رب_المهدی
#بیم_یا_امید5⃣

#پاسخ به پرسش:

علت ترس بعضی افراد از ظهور امام زمان(عج) چیست؟

ترس و وحشت از امام زمان و ظهور آن حضرت، عوامل مختلفی دارد؛ ترسیم تصویری خشن و چهره‌ای غضبناک از امام دوازدهم می‌تواند دلیلی برای این مسأله باشد.
دلیل دیگر این مسأله عدم شناخت حضرت و حوادث عصر ظهور است؛ چرا که تصور این گونه افراد بر این است که اگر حضرت بیاید، آنها را از دم تیغ می‌‎گذراند؛ از این رو از ظهور حضرت می‌‎ترسند
و گاهی هم با جسارت چنین بر زبان می‌‎آورند:
«دوست ندارم حضرت ظهور کند، چون آدم گنه‎کاری هستم و اگر حضرت ظهور کند مرا می‌‎کشد». 
گویا این افراد هیچ اطلاع و معرفتی درباره حضرت مهدی علیه‌السلام نداشته، پندار باطلی را از او که مظهر رحمت، رأفت و عطوفت الهی است دنبال می‌کنند؛ این در حالی است که او به امر خدا برای نجات انسان‌ها و راهنمایی آنها به سعادت و کمال ظهور می‌‎کند.
او همانند طبیب مهربانی است که بدی‎ها و تباهی‎ها را از جامعه انسانی دور می‌‎کند
او با اجرای عدالت، منافع و امکانات را در اختیار همه قرار داده، جلوی ظلم و ستم را می‌‎گیرد. 
در دوران او، امنیت و آرامش فراگیر شده، برکات زمین آشکار می‌گردد و رشد علم به حد اعلای خود می‌‎رسد. با این وصف، ظهور او، باید آرزوی هر انسانی باشد.
پایان مبحث بیم یاامید
********************
اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری

تدوین:خدیجه تاج بخشیان

با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ اثبات امامت امام زمان بخش تکمیلی/تمثیلی زیبا

#بسم_رب_المهدی/امام شناسی.

طرح یک سوال؟؟؟
چگونه می توان پذیرفت که امام زمان*عجل الله* بتواننددرسن کودکی عهده دارامامت شوند؟

به پاسخ این سوال توسط استاد قرائتی توجه نمایید:

 فِلَش و کامپیوتر

 "امامت_در_کودکی"

 شما یک فِلَش را در نظر بگیرید. یک فلزی که یک سانت در یک سانت بیشتر حجم ندارد، به محض اتصال به کامپیوتر می توان اطلاعات را به آن منتقل کرد و حتی اطلاعات یک کتابخانه را در آن جای داد.

 حالا اگر برای کسی سئوال باشد که امام زمان (علیه السلام) چگونه در کودکی به امامت رسید؟
می گوییم :
«این فِلَش که «ساخته دست انسان» است می تواند اطلاعات بسیاری را به محض اتصال، دریافت و ذخیره کند.
حال، آیا خداوند نمی تواند علم را از امام به فرزندش منتقل نماید؟!»(تمثیلات استادقرائتی)
***********************
اگریک نفر رابه اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ اثبات امامت امام زمان بخش2

بسم_رب_المهدی/امام شناسی

اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف
بخش2
درچنین شرایطی _که جزعده ای معدود ایشان راندیده بود_او باید حاضر میشد وامامت خود را به اثبات میرساند
اما چگونه ؟!!
آیا کسی حرف کودکی 5 ساله راقبول دارد ؟!
پیشتر امام حسن عسکری (ع) این روز را پیش بینی کرده بود وتدابیری برای آن اندیشیده بود: 
مثلا طبق گفته ی تاریخ امام حسن عسکری (ع) قبل از شهادت خود سه نشانه وعلامت را برای یار دیرینه خود *ابوالادیان* بیان میکند که هرکس هنگام شهادتش آن نشانه ها را داشته باشد او امام وجانشین وی خواهد بودآن سه نشانه از این قرار بودند:
1- کسی که بر پیکر امام نماز بخواند
2- کسی که جواب نامه ها را از ابوالادیان طلب کند
3- کسی که از اموال وهمیان خبر دهد
همانگونه که شاهد خواهیم بودزمان شهادت امام حسن عسکری (ع) امام زمان (عج) نشانه ها یی از خود نشان میدهد...ماجرایی که ده ها تن شاهد وجود مقدس امام زمان (عج) بودند ونشانهای بارز امامت ایشان رادیدند وآن را قبول داشتند.
********************
اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری
*********************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ اثبات امامت امام زمان بخش1

بسم_رب_المهدی/امام شناسی

اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف
بخش1

یکی ازمسائلی که میتوان از طریق آن وجود مقدس امام زمان (عج) را به اثبات رساند ماجرای شهادت پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری واتفاقات همراه آن است 
همانطور که میدانیم و از روایت ها و حکایت های تاریخی به روشنی به دست می آید, سال ها پیش از آن که هشتم ربیع الاول سال260 هجری فرا رسد,

پیشوایان معصوم و به ویژه واپسین فرستاده خداوند, پیامبر خاتم,(ص) امامت آخرین حجّت الهی, حضرت مهدی(عج) را نوید داده بودند. 
با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری (1) در حالی که بیش از پنج بهار(2) از عمر آخرین ذخیره الهی سپری نشده بود,

فصل بهره مندی انسان ها از امام ظاهر به پایان رسید. و در پی آن دورانی بسیار مهّم در زندگی پیروان اهل بیت پیش آمد.
این دوران همزمان با دو رخ داد مهمّ آغاز شد :
نخست: رسیدن آخرین حجّت الهی به مقام امامت؛ 
دیگر: قرار گرفتن آن حضرت در پرده پنهان زیستی.
اگر چه برگزیدگانی از شیعه برای این مرحله آمادگی کامل داشتند, اما می بایست هر دو رخداد (امامت و غیبت)برای عموم شیعیان به اثبات برسد,

چرا که حضرت مهدی(عج) نخستین روز امامت را در حالی آغاز کرد, که جز افرادی اندکّ که پیش ازآن دردوره امام عسکری (ع) ایشان رادیده بودند(3) کسی اورا ندیده بود.

**********************
اگر یک نفر را به اووصل کردی

برای سپاهش تو سردارویاری
*********************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
پی نوشت:

1- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص503.

2- شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص339
3- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2, صص 384 و 457



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ تاریخ ومحل تولد

بسم_رب_المهدی/امام شناسی

تاریخ ومحل تولد:

امام عصر*عج الله تعالی*درسپیده دم جمعه نیمه شعبان سال255هجری قمری (1 )در

شهرسامرا دیده به جهان گشودند.

نام.پدربزرگوارایشان امام حسن عسکری *علیه السلام*می باشد.
ومادربزرگوارایشان نرجس خاتون می باشد.
امام حسن عسکری *علیه السلام*
درسال260هجری قمری به شهادت رسیدند.

وامامت امام عصر *عجل الله* درسن5سالگی آغازمیگردد.

1_کافی کلینی ج1ص514
.

***********************
اگریک نفر رابه اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری

تدوین :خدیجه تاج بخشیان

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی / ولادت نور بخش دوم

 

بسم_رب_المهدی/امام شناسی

داستان ولادت نور
بخش دوم2⃣
(حکیمه خاتون می گوید: )
پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم.
سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم.
بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست.
پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست .
نزدیک بود که در وعده ی امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام (علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند :
عمه : تعجیل مکن که وقت نزدیک است!
همین که صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن. سوره *الم سجده* و *یس* شدم.
در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست
. من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم :
آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری.
گفتم :
ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان مژده است که به تو دادم.
اندکی بعد صاحب الامر *سلام الله* علیه متولد شد
آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید.
او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود.
در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد :
عمه جان !
فرزندم رانزد من بیاور
و او را نزد پدر بزرگوارش بردم
او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود:
فرزندم با من حرف بزن!
آن مولود مسعود گفت :
شهادت میدهم به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)
سپس بر امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید دیدگان گشود و سلام کرد.
امام(علیه السلام) فرمود :
عمه جان: او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان.
او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد،
سپس او ا پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.)

( بخاری ،ج51،ص2)

منابع:
کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام /اندیشه قم

اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردار و یاری

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.

 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ تلنگر

بسم_رب_المهدی/امام شناسی
تلنگر_

.
قوم موسی(ع) چهل سال آواره بودند. 
صبح هرچه راه میرفتند بازهم شب که میخواستند بخوابند سر جای اولشان بودند و سرگردان شده بودند.

همین بلا هم سر ما آمده است. 
موسی(ع) امام زمین بود و ما دنبال امام زمان(عج) هستیم. 
ما هم چهل سال که نه، بیشتر از هزار و صد سال است که سرگردانیم. 
" إِلى مَتى أَحارُ فیکَ. یا مَوْلاىَ"
(فرازی از دعای ندبه)
 یعنی:
 تا چه زمان حیران تو باشم ای مولای من؟!

یعنی:
 این حیرانی بنی اسماعیل را هم گرفت.
 امّا فرق بنی اسماعیل با بنی اسرائیل این است که اول، کاری که بنی اسماعیل کرد خیلی بدتر از بنی اسرائیل بود.
 آنها چه کسانی را کشتند و بنی اسماعیل چه کسانی را کشتند!؟
 دوم، قوم موسی(ع) الگویی نداشتند امّا بارها پیامبر(ص) فرمودند:
 هزاران آیه در قرآن دربارهٔ بنی اسرائیل است عبرت بگیرید، شما تکرار نکنید. ولی آنها عبرت نگرفتند.
 اوضاع بنی اسماعیل خیلی بدتر است و تمام این خونریزی ها که کردند عین آیهٔ "فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ" است. 

استادرائفی پور 
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی / ترویج یک خوبی یک قدم به سوی طهور

اگراو بیاید دنیا گلستان خواهدشد


به باغبان مهربانی ها کمک کنیم ولو باکاشتن یک گل

ترویج یک خوبی یک قدم به سوی ظهور 

خدیجه تاج بخشیان 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ ولادت نور بخش اول

 

 

 

بسم_رب_المهدی/امام شناسی
داستان ولادت نور
بخش اول
حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : 
عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد .
عرض کردم : 
مادر این فرزند مبارک کیست؟ 

فرمود : نرجس.
گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم!
فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش.
وارد خانه شدم سلام کردم

بانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: 
ای بانوی من شب بخیر!
گفتم: 
بانوی من و خاندان ما تویی! 
گفت:
نه، من کجاو این مقام بزرگ؟
گفتم : 
دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید که سرور دوجهان خواهد بود.
تا این کلام ازمن شنید با کمال حجب و حیا نشست.

    ادامه دارد....


منبع :کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام /اندیشه قم

اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردار و یاری

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.

 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ چشم گفتن فقط به خدا

بسم _رب_المهدی/امام شناسی

چشم گفتن فقط به خدا !

**************
سرسپردن به فرمان دوست دل سپردگی میخواهد!
چگونه میتوانیم دل به دوست بدهیم وبگوبیم:
* هرچه ازدوست رسد نیکوست؟! *

چطورمیشود دربرابر همه دستورهای دوست به جای *چرا* فقط وفقط بگوییم:
*چشم*
بگوییم: 
*سمعا وطاعتا*

نجات در اطاعت است اطاعت ریشه درمحبت داردومحبت ازشناخت سرچشمه می گیرد.
رازسرسپردگی 
رمز دل دادگی
یک کلام است:
شناخت وشناخت وشناخت

اللهم عرفّنی
اللهم عرفّنی
اللهم عرفّنی
هم بکوش تا دانا شوی وبه مقام خدا ورسول و امام عارف گردی
وهم ازخدا دانش همراه معرفت را بطلب.
کوشش وتلاش ازما برکت ورحمت ازخدا
******************
اگر یک نفر را به اووصل کردی 
برای سپاهش تو سردارویاری

خدیجه تاج بخشیان

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ ترس ازحکومت مهدوی!!

استاد رائفی پور

نزدیک به 80 درصد دبیرستانی های ما فکر میکنند امام زمان(عج)پس از ظهور اولین کاری که انجام میدهند گردن زدن است.

کاش برایم ازکودکی زیبایی های حکومتش را می گفتند!

کاش ازمهربانیش برایم حکایت می کردند!

و..........

اما من 

همیشه از او مهربانیش وزیبایی هایش میگویم 

 با مباحث مهدویت با ما همراه باشید. 

 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/تفاوت علم ومعرفت بخش دوم

تفاوت علم و معرفت
قسمت دوم
راوي مي‌گويد كه خدمت حضرت صادق(ع) رسيدم. ديدم حضرت بسيار منقلب است و اشک مي‌ريزد؛ فکر کردم چه اتفاق ناگواري براي جعفر‌بن‌محمد(ع) افتاده که اين‌قدر حالش عجيب است. گفتم كه يابن‌رسول‌الله نگرانتان شدم؛ اين چه حاليست؟ اين چه روزگاري است؟ فرمودند كه کتاب جفر را مطالعه مي‌کردم، رفتم در عمق درد غربت و غيبت مهدي(؛ رفتم در شناخت، عرفان و شوق به مهدي.
ببينيد، شناخت در همه‌ي مراحل يکي نيست. عرفان و شناختي که حضرت صادق(ع) را به چنان اشك و اندوهي وا مي‌دارد، با شناختي که ما به آن مي‌رسيم، هرگز يکسان نيست. عرفان در وجود است و مراتب وجود يکسان نيست؛ اما در هر مرتبه‌اي که باشيم، عرفان غير از علم حصولي و ذهني است.
پس وقتي مي‌گوييم کسي که امام‌زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است، منظور شناخت صوري، ظاهري و رسمي نيست؛ بلكه منظور شناخت وجودي، حضوري و ذوقي است که اين نوع شناخت و عرفان، تنها با کتاب خواندن و حديث حفظ کردن حاصل نمي‌شود؛ بلکه براي به دست آوردن آن، علاوه بر علوم حصولي، بايد به تهذيب، تزکيه، مجاهده و تلاش پرداخت. 
خلاصه اينکه دقت در مضمون عرفان و "لَم يعرف"، اين رمز را به من و شما مي‌دهد که منظور از شناخت، شناخت شناسنامه‌اي نيست. دانستن اينکه امام کيست و پدر و مادرش چه كساني بوده‌اند، کجا به دنيا آمده‌، کجا رفته‌، کجا غايب شده‌ و کجا رؤيت شده‌ است، چهره‌ي مباركش به چه شكلي است، لازم است؛ اما آن شناختي نيست كه از ما خواسته‌اند.
در حقيقت، عرفان، مرتبه‌ي کمال انساني است. همان حضور، چشيدن، وصل و رسيدن است؛ ولي همان طور كه گفتيم اين مرتبه‌ي کمال، در همگان يکسان نيست. مراحل و مراتب د ارد. شناخت امام در حقيقت، اشراف به منزلت وجودي امام است؛ اشراف به کيفيت وجودي امام است. اين اشراف هم اشراف صوري نيست؛ بلكه اشراف وجودي است. 
مثلاً کسي که مي‌داند سيمي برق دارد، هرگز به آن دست نمي‌زند؛ کسي که مي‌داند و مي‌شناسد سمّي کشنده است، امكان ندارد آن را بخورد؛ اما کودک با اينکه مي‌داند و مادرش به او گفته است فلان چيز خطر دارد، يعني علم دارد، چون به خطر، شناخت و يقين دروني ندارد، ممكن است سم را بخورد! پس شناخت امام‌زمان در حقيقت قرار گرفتن وجود در جاذبه‌هاي وجودي امام‌زمان است. دقت کنيد که صحبت از وجود، درون و باطن است؛ اعم از فعل، صفت و انديشه.

برگرفته از سخنان استاد لطفی آذر

 کتاب معرفت نور تا عصر ظهور

گردآوری: شیرین لویزانی

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید. 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ تفاوت علم ومعرفت بخش اول

تفاوت علم و معرفت
قسمت اول

امام حسن عسكري(ع) از پدران بزرگوارشان نقل كرده‌اند: 
"مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً."  
کسي که بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.
منظور از‌ "لَمْ يَعْرِفْ" کدام نوع شناخت است که به مرگ جاهليت منجر مي‌شود؟
يا نقطه‌ي مقابل آن:
چگونه شناختي مرگ در اسلام را به ارمغان مي‌آورد؟ 

 اگر ما بخواهيم اين حديث را صوري و ظاهري تعبير کنيم، هيچ کس به مرگ جاهليت نمي‌ميرد!
به خاطر اينکه خيلي راحت مي‌توان از نظر ظاهري و شناسنامه‌اي امام را شناخت.
اگر منظور از شناخت، شناخت ظاهري امام است که نه آن‌هايي که دل پيامبر را شکستند، نه آن‌هايي که در خانه‌ي عصمت را سوزاندند، نه آن‌هايي که ريسمان بر گردن علي(ع) انداختند، نه يزيديان، نه ياران معاويه‌، نه بني‌عباس و نه بني‌اميه- لعنةالله‌عليهم‌أجمعين-، هيچ کدام به مرگ جاهليت نمردند؛ چون امامِ ‌زمانِ خود را مي‌شناختند!
.پس جريان چيست؟
چگونه بايد امام را بشناسيم؟
اين شناخت زيبا و نوراني به چه كيفيت است؟
اثرات اين شناخت چيست که به دوري از مرگ جاهليت و رسيدن به مرگ توحيدي منجر مي‌شود؟
اصلاً مراد از معرفت چيست؟
آيا منظور از شناخت و معرفت، شناخت علمي و دانستن مشخصات امام‌زمان(عج)است؟ شناخت علمي است؟
يا منظور عرفان است؟
دقت کنيد!
يکي از اشتباهاتي که متأسفانه شيطان توانسته با تلبيساتش آن را به خوردِ من و شما بدهد، مترادف معرفي كردن دو لفظ "علم" و "عرفان" (دانايي و دارايي) است؛

در حالي كه اين دو تنها شباهت‌هايي دارند و همين تفکيک آن‌ها را سخت کرده است.

زماني فرد "علم" دارد و دلش به اين علم خوش است؛ در صورتي ‌که متوجه نيست آنچه انسان را به وادي‌ توحيد، نبوت، معاد و امامت وارد مي‌کند، عرفان است؛ نه علم صوري!

اگر علم حصولي، ما را در اين وادي‌ها وارد مي‌کرد، نبايد در ميان كساني كه اطلاعات خوبي از امام‌زمان دارند، افرادي پيدا مي‌شدند که با وجود اين علم، مشرک يا کافر هستند .

پس بايد بين اين دو را تفکيک داد و دانست علم مفهومي است و عرفان مفهومي ديگر.


براي فهم معناي معرفت،باید بدانيم: 


"معرفت نسبت به چيزي عبارت است از وجدان آن، که يک امر ذهني و فکري نيست.

به عنوان مثال، وقتي ما چيزي را مي‌چشيم و شيريني آن را ادراک مي‌کنيم، فهم اين شيريني از طريق تصور آن نيست؛

بلکه وقتي شيريني را مي‌چشيم، به واقعيت آن دسترسي پيدا مي‌کنيم، نه اينکه تنها صورت ذهني آن در ما حاضر شود.

ما وجداناً بين چشيدنِ شيريني و تصور آن تفاوت مي‌گذاريم و اين حقيقت را تصديق مي‌کنيم که

فهم شيريني، تنها وقتي برايمان حاصل مي‌شود که به مرحله‌ي چشيدنِ آن برسيم.

پس تصور، فرع بر درک و شناخت است؛ به طوري که اگر راه درک و وجدان چيزي براي کسي بسته شود،

امکان تصور صحيح از آن هم برايش وجود ندارد.

در ادراکات غير حسي هم همين طور است.

مثلاً «حريت و آزادي» واقعيتي است که همه‌ي انسان‌ها آن را درک مي‌کنند و با واقعيت آن به خوبي آشنا هستند.

حريت از راه حواس پنج‌گانه قابل ادراک نيست، بلکه تنها وقتي فهميده مي‌شود که وجدان شود و

اگر کسي بخواهد با تصورات خود آن را بشناسد، به حقيقت آن نخواهد رسيد

ادامه دارد......

بامباحث مهدویت با ما همراه باشید. 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ منظور از معرفت به امام ازنظرروایات

منظور از معرفت و شناخت امام که در روایات آمده است چیست؟

شناخت امام گاهی شناخت شناسنامه ای است، مثل دانستن نام، لقب، تاریخ تولد، آغاز و مدت امامت و...،


این شناخت گرچه تا اندازه ای لازم است اما کافی نیست،

آنچه حقیقت شناخت و معرفت امام را تأمین می کند، نه فقط شناخت امام به نام و عنوان و حَسَب؛ بلکه معرفت او به امامت و ویژگی های آن است،

امام صادق علیه السلام در جواب شخصی که پرسید معرفت به حق امام چیست؟ فرمودند:( یَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ غَرِیبٌ شَهِیدٌ )[1]

یعنی بداند او امامی است که اطاعتش از طرف خدا واجب است، به خاطر دین و مکتب در سرزمین غربت به شهادت رسیده است.

 بنابر این آن کس که امام را به عنوان ولی خدا، خلیفة خدا، انسان کامل معصوم و آن که اطاعتش از سوی خداوند واجب شمرده شده است، بشناسد.

 و بداند که امام، زنده و حاضر است و اعمال ما را می بیند و در قیامت صاحب مقام شفاعت است،

 از برکات و آثار بی نظیر معرفت امام بهره مند می شود و به کمال زندگی عاقلانه رسیده و از نقصان مرگ جاهلی می رهد.


[1] - حر عاملی ،وسائل الشیعه ج 14 ص 554.



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ توصیه دوستانه

دوست من!

اگر گوهرشناس باشیم دست به دعا برمیداریم و همین الان بهترین گوهر را ازخدا طلب میکنیم!

گوهر شناخت

آن هم شناخت بهترین انسان روی زمین

کسی که درپناهش میتوانیم عقل این بهترین نعمت خدایی را بکارببندیم:

و اما طلب گوهر

بار الها! خودت را به من بشناسان که البته اگر خود را به من نشناسانی، پيغمبرت را نخواهم شناخت.

بار الها! پيغمبرت را به من بشناسان که اگر پيغمبرت را به من نشناسانی، حجّت تو را نخواهم شناخت.

بار الها! حجّت خود را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دين گمراه می‌گردم.

خدیجه تاج بخشیان



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 517
|
تعداد امتیازدهندگان : 139
|
مجموع امتیاز : 139
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1399
امام شناسی/ شناخت، گوهرناب

#بسم_رب_المهدی/امام شناسی

گوهر_ناب

اگه برای اولین بار دریک گروهی عضو بشید نسبت به هم گروهیاتون چه حسی. دارید؟
محبت؟
نفرت؟
یا وقتی صبح تاشب تو کوچه خیابون تردد میکنید نسبت به غریبه ها چه حسی دارید؟.

طبیعتا نباید نسبت به کسانی که نمیشناسیم ، تنفریاعشق ومحبت داشته باشیم .

بله درست است
شناخت در ایجاد حب ودوستی وبغض وکینه نقش مهمی دارد.

بنا به تعبیر استاد مطهری:
*جاذبه ودافعه یک قانون عمومی درسرتاسر دنیاست دلیل جذبها سنخیت ودلیل دفعها ضدیت است*

وقتی انسان ها همدیگر را بشناسند به تناسب شباهت ها وتفاوت ها درسلیقه و آداب وفرهنگ ورسوم وعقیده و...... نسبت به هم حب یا بغض پیدا میکنند
پس شناخت باارزش ترین گوهر هستی می باشد.
شناخت محبت می آورد یا کینه راشکل میدهد.


بااین مقدمه میخواهم بگویم:
برای نجات ازگمراهی آن هم درحد گمراهی عصر جاهلیت، بایدراهنمای دوران خود رابشناسیم تا دل به مهرش بدهیم و سرسپرده فرمانش شویم

خدیجه تاج بخشیان



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ هشدارپیامبر

بسم _رب_المهدی/امام شناسی

هشدار پیامبر!!

عَنِ النَّبيِّ - ص- قالَ: 
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِه
ِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّة
ًپيامبر اکرم - ص - فرمود:
کسي که بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد، در واقع به مرگ جاهليّت مرده است.(1)

خداوندا مولا علی میفرماید:
*دانا زنده است اگرچه بمیرد ونادان مرده است اگر چه زنده باشد*
خداوندا !
دلم را به نور علمت زنده کن!

خدیجه تاج بخشیان 
.........ِِِ.....................................

(1)وسائل الشيعه، ج 16، ص 246
******************



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : سه شنبه 26 دی 1396
امام شناسی/ ضرورت شناخت امام

 

بسم_ رب_ المهدی /امام شناسي
ضرورت شناخت امام

 اللهم كن لوليّك الحجة بن الحسن     صلواتك عليه
 وعلي ابائه
 في هذه الساعة
 وفي كل الساعة
 ولياوحافظا وقاعدا ناصرا ودليلا وعينا 
حتي تسكنه أرضك طوعا
وتمتعه فيها طويلا
 
يا مهدي ! 
 
*اول راهيم برآن شديم كه درراه شناخت تو كه شناخت صراط مستقيم است گامي برداريم !
تو خود دستمان گير و به حركت ما بركت ببخش !
 بركت كارما فقط نيم نگاهي ازسوي توست!!*
 
براي درك محضرامام بايد تشنه  ايشان بود !
هر گاه تشنه شديم به دنبال آب هم خواهيم رفت !
 
شاهداين مطلب گفتگويي بين استاد وشاگرد است كه خواندن آن خالي از لطف نيست!
 
شاگرد: 
استاد ! چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم !؟
 استاد: 
شب یک غذای شور بخورآب نخورو بخواب ! 
ببین چه خوابی میبینی .
 
شاگرد دستوراستاد رواجرا کردو برگشت.
 
شاگرد:
استاد دائم خواب آب میدیدم !‏ 
خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم .
 کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم !
 در ساحل رودخانه ای مشغول....
گفت اینا رو خواب دیدم!
استادش فرمود :
تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏ ؛‏
 تشنه امام زمان بشو ....تا خواب امام زمان ببینی
 
/مدخل بحث ما حديثي از پيامبر گرامي اسلام صلوات الله عليه وآله است .
 
اين حديث به تنهايي بيانگراهميت شناخت امام است . كه درخانه اگر كس است
 
يك حرف بس است!!/
 
قال رسول الله صلي الله عليه واله وسلم :
من مات ولم يعرف امام زمانه  مات ميتة جاهلية :
 
هركس بميرد درحالي كه امام زمان خود رانشناسدبه مرگ جاهليت مرده است.
(وسائل الشيعه  ج١٦ ص٢٤٦)
*********************
اگر یک نفر را به اووصل کردی
 برای سپاهش تو سردارویاری 

خدیجه تا ج بخشیان
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1396
امام شناسی/ بیم و امید قسمت چهارم

#بسم_رب_المهدی

امام شناسی /بیم_یا_امید4⃣
مقاله سیدمهدی شجاعی
*به ماراستش رانگفتند*

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیاویرایش پستیي‌:
دل‌هاي‌ بندگان‌ را آكنده‌ از عبادت‌ و اطاعت‌ مي‌كني‌
 و عدالت‌ بر همه‌ جا دامن‌ مي‌گسترد و خدا به‌ واسطة‌ تو دروغ‌ را ریشه‌كن‌ مي‌كند
 و خوي‌ ستمگري‌ و درندگي‌ را محو مي‌سازد
 و طوق‌ ذلت‌ و بردگي‌ را از گردن‌ خلایق‌ برمي‌دارد.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
ساكنان‌ زمین‌ و آسمان‌ به‌ تو عشق‌ مي‌ورزند، 
آسمان‌ بارانش‌ را فرو مي‌فرستد، زمین‌، گیاهان‌ خود را مي‌رویاند..
. و زندگان‌ آرزو مي‌كنند كه‌ كاش‌ مردگانشان‌ زنده‌ بودند و عدل‌ و آرامش‌ حقیقي‌ را مي‌دیدند
 و می دیدند كه‌ خداوند چگونه‌ بركاتش‌ را بر اهل‌ زمین‌ فرو مي‌فرستد.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
همة‌ امت‌ به‌ آغوش‌ تو پناه‌ مي‌آورند همانندزنبوران‌ عسل‌ به‌ ملكة‌ خویش‌.

و تو عدالت‌ را آنچنان‌ كه‌ باید و شاید در پهنة‌ جهان‌ مي‌گستري‌ و خفته‌اي‌ را بیدارنمي‌كني‌ وخوني‌ رانمی ریری 
به‌ ما نگفته‌ بودند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
رفاه‌ و آسایشي‌ مي‌آید كه‌ نظیر آن‌ پیش‌ از این‌، نیامده‌ است‌.
 مال‌ و ثروت‌ آنچنان‌ وفور مي‌یابد كه‌ هر كه‌ نزد تو بیاید فوق‌ تصورش‌، دریافت‌ مي‌كند.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
اموال‌ را چون‌ سیل‌، جاري‌ مي‌كني‌، و بخشش‌هاي‌ كلان‌ خویش‌ را هرگز شماره‌ نمي‌كني‌.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
هیچ‌كس‌ فقیر نمي‌ماند و مردم
‌ براي‌ صدقه‌ دادن‌ به‌ دنبال‌ نیازمند مي‌گردند و پیدا نمي‌كنند. مال‌ را به‌ هر كه‌ عرضه‌ مي‌كنند، مي‌گوید: بي‌نیازم‌.

اي‌ محبوب‌ ازلي‌ و اي‌ معشوق‌ آسماني‌!
ما بي‌آنكه‌ مختصات‌ آن‌ بهشت‌ موعود را بدانیم‌ و مدینة‌ فاضلة‌ حضور تو را بشناسیم‌ تو را دوست‌ مي‌داشتیم‌ و به‌ تو عشق‌ مي‌ورزیدیم‌.

كه‌ عشق‌ تو با سرشت‌ها عجین‌ شده‌ بود و آمدنت‌ طبیعي‌ترین‌ و شیرین‌ترین‌ نیازمان‌ بود.
ظهور تو بي‌تردید بزرگترین‌ جشن‌ عالم‌ خواهد بود و عاقبت‌ جهان‌ را ختم‌ به‌ خیر خواهد كرد.

كلك‌ مشاطه‌ صنعش‌ نكشد نقش‌ مراد
هركه‌ اقرار بدین‌ حسن‌ خداداد نكرد.

اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری
********************
بامباحث مهدویت با ما همراه باشید.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1396
امام شناسی/ بیم و امید قسمت سوم

#بسم_رب_المهدی

امام شناسی /بیم_یا_امید4⃣
مقاله سیدمهدی شجاعی
*به ماراستش رانگفتند*

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
دل‌هاي‌ بندگان‌ را آكنده‌ از عبادت‌ و اطاعت‌ مي‌كني‌
 و عدالت‌ بر همه‌ جا دامن‌ مي‌گسترد و خدا به‌ واسطة‌ تو دروغ‌ را ریشه‌كن‌ مي‌كند
 و خوي‌ ستمگري‌ و درندگي‌ را محو مي‌سازد
 و طوق‌ ذلت‌ و بردگي‌ را از گردن‌ خلایق‌ برمي‌دارد.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
ساكنان‌ زمین‌ و آسمان‌ به‌ تو عشق‌ مي‌ورزند، 
آسمان‌ بارانش‌ را فرو مي‌فرستد، زمین‌، گیاهان‌ خود را مي‌رویاند..
. و زندگان‌ آرزو مي‌كنند كه‌ كاش‌ مردگانشان‌ زنده‌ بودند و عدل‌ و آرامش‌ حقیقي‌ را مي‌دیدند
 و می دیدند كه‌ خداوند چگونه‌ بركاتش‌ را بر اهل‌ زمین‌ فرو مي‌فرستد.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
همة‌ امت‌ به‌ آغوش‌ تو پناه‌ مي‌آورند همانندزنبوران‌ عسل‌ به‌ ملكة‌ خویش‌.

و تو عدالت‌ را آنچنان‌ كه‌ باید و شاید در پهنة‌ جهان‌ مي‌گستري‌ و خفته‌اي‌ را بیدارنمي‌كني‌ وخوني‌ رانمی ریری 
به‌ ما نگفته‌ بودند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
رفاه‌ و آسایشي‌ مي‌آید كه‌ نظیر آن‌ پیش‌ از این‌، نیامده‌ است‌.
 مال‌ و ثروت‌ آنچنان‌ وفور مي‌یابد كه‌ هر كه‌ نزد تو بیاید فوق‌ تصورش‌، دریافت‌ مي‌كند.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
اموال‌ را چون‌ سیل‌، جاري‌ مي‌كني‌، و بخشش‌هاي‌ كلان‌ خویش‌ را هرگز شماره‌ نمي‌كني‌.

به‌ ما نگفتند كه‌ وقتي‌ تو بیایي‌:
هیچ‌كس‌ فقیر نمي‌ماند و مردم
‌ براي‌ صدقه‌ دادن‌ به‌ دنبال‌ نیازمند مي‌گردند و پیدا نمي‌كنند. مال‌ را به‌ هر كه‌ عرضه‌ مي‌كنند، مي‌گوید: بي‌نیازم‌.

اي‌ محبوب‌ ازلي‌ و اي‌ معشوق‌ آسماني‌!
ما بي‌آنكه‌ مختصات‌ آن‌ بهشت‌ موعود را بدانیم‌ و مدینة‌ فاضلة‌ حضور تو را بشناسیم‌ تو را دوست‌ مي‌داشتیم‌ و به‌ تو عشق‌ مي‌ورزیدیم‌.

كه‌ عشق‌ تو با سرشت‌ها عجین‌ شده‌ بود و آمدنت‌ طبیعي‌ترین‌ و شیرین‌ترین‌ نیازمان‌ بود.
ظهور تو بي‌تردید بزرگترین‌ جشن‌ عالم‌ خواهد بود و عاقبت‌ جهان‌ را ختم‌ به‌ خیر خواهد كرد.

كلك‌ مشاطه‌ صنعش‌ نكشد نقش‌ مراد
هركه‌ اقرار بدین‌ حسن‌ خداداد نكرد.

اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری
********************
بامباحث مهدویت با ما همراه باشید.

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1396
امام شناسی/ بیم و امید قسمت دوم

بسم_رب_المهدی
#امام شناسی/بیم_یا_امید بخش دوم

طبق مطالب جلسه قبل، نسبت دادن خشونت و سنگدلى به فردى كه شبيه ‏ترين مردم به پيامبر خاتم، حضرت رحمة‏للعالمين(ص) است، هرگز شايسته نيست.
هر آينه پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مى‏دهد بر او گران مى‏آيد. سخت به شما دل‏بسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
آن حضرت در نبردهاى خود هرگز خون بى‏گناهى را بر زمين نمى‏ريزد و در آغاز حركت خود نيز از يارانش بيعت مى‏گيرد كه:
 مسلمانى را دشنام ندهند؛ 
خون كسى را به ناحق نريزند؛
 به آبروى كسى لطمه نزنند؛
 به خانه كسى لطمه نزنند؛
 به خانه كسى هجوم نبرند؛
 كسى را به ناحق نزنند و...(6).
به دليل همين رفتار مناسب با عموم مردم است كه در روايات مى‏خوانيم پس از ظهور همه ساكنان زمين از امام مهدى(ع) خشنودند و به او عشق مى‏ورزند.
متأسفانه در طول تاريخ اسلام، افراد مختلفى با اغراض و انگيزه ‏هاى متفاوت به وارد كردن روايات ساختگى در مجموعه روايات نقل شده از پيامبر اكرم(ص) يا دستكارى در روايات ايشان پرداخته‏ اند و روايات باب مهدويت نيز از اين موضوع دور نمانده است
. با بررسى روايات متعددى كه به نوعى تصويرى خشن از حركت عدالت ‏گستر امام مهدى(ع) ارائه مى‏دهند روشن مى‏شود كه راوى تعداد زيادى از آنها فردى است كه علماى رجال او را بدنام و دروغگو خوانده‏اند كه در نتيجه اين روايات از اعتبار ساقط شده و نمى‏توان به آنها استناد كرد.
بنابراين، در بررسى روايات مربوط به حوادث پس از ظهور بايد بسيار مراقب بود و هر روايتى را به راحتى نپذيرفت.
با توجه به نكات ياد شده متوجه مى‏شويم كه هرگز نمى‏توان ظهور امام مهدى(ع) را كه از ابتداى آفرينش تا كنون همه عدالت ‏خواهان جهان در آرزويش بوده ‏اند، حركتى خشونت ‏بار، همچون جنگهايى كه در سراسر تاريخ در كره خاك در جريان بوده، تلقى كرد. بلكه اين حركت به دليل آن‏كه با هدف از بين بردن همه مظاهر ظلم و ستم و گسترش عدالت در سراسر جهان آغاز شده در همه مراحل خود از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور و كاملاً منطبق بر موازين عدالت است.
براي آگاهي بيشر به كتابهاي:
* داد گستر جهان نوشته ابراهيم اميني 
*در انتظار خورشيد نوشته عبد الرحمان انصاري
 رجوع کنید.
سيد مهدي شجاعي نیزدر پاسخ به اين گونه القائات مقاله كوچي دارد به نام *به ماراستش رانگفتند*که درقسمت های بعد تقدیم حضورتان میگردد.
***********
پاورقی
6. سيد ابن طاوس‏، الملاحم و الفتن في ظهور الغائب المنتظر( عج)، ناشر شريف رضى‏، مكان چاپ قم‏، سال چاپ 1370 ش‏، نوبت چاپ اول‏، ص 149.
*********************
تدوین:خدیجه تاج بخشیان

با ما همراه باشید.

 
تعداد بازدید از این مطلب: 57


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1396
امام شناسی/ بیم و امید قسمت اول

 

بسم_رب_المهدی/امام_شناسی
بیم یاامید؟بخش اول


امام مهدى(ع) شبيه ‏ترين مردم به رسول خدا(ص) است.


در روايات متعددى بر اين موضوع تأكيد شده است كه

امام مهدى(ع) شبيه‏ ترين مردم به رسول خدا(ص) چه از نظر چهره و شمايل ظاهرى و چه از نظر خلق و خو و رفتار است.

از جمله درروايتى از پيامبر اكرم(ص) مى‏خوانيم:


نهمين نفر از ايشان (فرزندان امام حسين(ع) قائم (برپا دارنده) اهل بيت من و مهدى است.


او شبيه ‏ترين مردم به من در شمائل، گفتار و رفتار است.(1)


در روايت ديگرى وقتى راوى از امام محمدباقر(ع) مى‏پرسد: «وقتى قائم به‏ پا خيزد چگونه با مردم رفتار مى‏كند؟»


آن حضرت پاسخ مى‏دهند:


آن‏گونه كه رسول خدا ـ كه درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ رفتار مى‏كردند ...(2).
دوباره راوى مى‏پرسد:


«سيره رسول خدا(ص) چگونه بود؟» و امام پاسخ مى‏دهند:


آنچه مربوط به جاهليت بود نابود ساخت و با عدالت به مردم روى نمود... .


و امام حسن عسكرى(ع) نيز فرزند خود را شبيه‏ ترين مردم به رسول خدا معرفى مى‏كنند:


خدا را سپاس مى‏گويم كه مرا از دنيا نبرد تا اين‏كه جانشينم را به من نشان داد.

او شبيه ‏ترين مردم به رسول خدا ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ است...(3).


همه ما مى‏دانيم كه رسول خدا(ص) چنان مهربان و رئوف بودند كه حتى حاضر نشدند دشمنان خود را نفرين كنند.

اين ويژگى رسول خدا(ص) در قرآن كريم نيز مورد ستايش قرار گرفته و خداوند مى‏فرمايد:


به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى، اگر تندخو و سخت‏دل مى‏بودى از گرد تو پراكنده مى‏شدند.(4)


و در جاى ديگر نيز مى‏فرمايد:


هر آينه پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مى‏دهد بر او گران مى‏آيد. سخت به شما دل‏بسته است و

با مؤمنان رئوف و مهربان است.(5)


پاورقی
1_بحارالانوار_علامه مجلسی_چاپ بیروت_ج52،ص379
2_همان_ج52،ص381؛ح192
3_همان_ج51ص161ح9
4_سوره آل عمران_آیه159
5_سوره توبه_أیه 128


اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردار و یاری

تدوین:خدیجه تاج بخشیان

با مباحث مهدویت با ما همراه باشید 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 29 آذر 1396
بسم_رب_المهدی

 


تحقق بزرگ ترین آرزوی بشر تنها بادعا امکان پذیر نیست.


به عمل کار برآید......

اگرامام خود رابشناسیم تمنای ما همین خواهد بود


اللهم عجل لولیک الفرج
❤ 

 

اي خداي مهدي!
 
يعني خداي خوبي ها
 
به راهي كه شروع كرده ام بركت بخش
 
 
و آن راختم به خيرفرما!
 

خدیجه تاج بخشیان 

                                    


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 503
|
تعداد امتیازدهندگان : 141
|
مجموع امتیاز : 141
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 29 آذر 1399
درس (٤١) امام شناسي / غيبت كبري

 

 
درس جهل ويكم امام شناسي
 
 
پروانه ي شمع رخ زيباي توام
 
دلباخته ي قامت رعناي  توام
 
آشفته ام از فراقت اي دلبر حسن
 
برگير حجاب من كه رسواي توام
 
امام معصوم فرمودند:
 
علي بن هاشم ، از پدرش از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود:
 
ما ضر من مات منتظرا لامرنا ألا يموت في وسط فسطاط المهدي ، وعسكره:
 
كسي كه در انتظار امر ما ( ظهور ) بميرد زيان نمي برد ، هر چند در وسط خيمه
 
حضرت مهدي عليه السلام و در ميان سرباز خانه آن حضرت نميرد
 
 ( يعني مقام او همان قدر است كه در وسط خيمه حضرت بميرد).
 
منتخب الأثر : ص 498 ف 10 ب 2 ح 14 - عن الكافي
 
@توضيح مرحله دوم امامت امام عصر درقالب غيبت كبري:
 
با وفات آخرين نائب خاص امام دوازدهم در سال 329 هجري قمري، دوره غيبت طولاني كه
 
به «غيبت كبري» معروف است، آغاز شد و اين دوران همچنان ادامه دارد تا روزي كه به 
 
خواست خداوند ابرهاي غيبت، كنار رود و جهان از پرتو مستقيم خورشيد فروزان ولايت،
 
بهره مند گردد.
 
همانگونه كه گذشت در دوره غيبت صغري، شيعيان به وسيله نائبان خاص با امام خود رابطه 
 
داشتند و با تكاليف الهي خود آشنا مي‌شدند ولي در دوران غيبت كبري اين نوع ارتباط قطع 
 
گرديده و مردم مؤمن براي شناخت وظايف ديني خود تنها به نائبان عام آن حضرت كه همان 
 
عالمان ديني وارسته و مراجع بزرگ تقليد هستند مراجعه مي‌كنند و اين جريان، مسير روشني 
 
است كه امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خود در نامه‌اي به يكي از چهره‌هاي مورد 
 
اعتماد شيعه، ترسيم فرمود. در فرازي از اين نامه كه توسّط دومين نائب خاص امام ابلاغ شد 
 
چنين آمده است:
 
«وَاَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةِ فَارْجِعُوا فيها اِلي رُواةِ حَديثِنا فَاِنَّهُم حُجَّتي عَلَيكُم وَأَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَيهم... 
 
(كمال الدين، ج 2، باب 45، ح 3، ص 236 )
و اما در مورد رويدادهايي كه در آينده رخ خواهد داد و براي شناخت وظيفه الهي خود در 
 
شرايط گوناگون به راويان حديث ما =  فقها رجوع كنيد. زيرا آنها حجّت من بر شما هستند
 
 و من حجّت خدا بر آنان هستم...»
 
اين راهكار جديد براي پاسخ گويي به پرسشهاي ديني و مهم‌تر از آن شناخت وظيفه فردي و 
 
اجتماعي شيعيان در دوره غيبت كامل امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) گوياي اين 
 
واقعيت است كه نظام مترقّي امامت و رهبري در فرهنگ شيعه، نظامي پويا و زنده است كه در 
 
شرايط مختلف، امر هدايت و رهبري مردم را به استوارترين روش، انجام داده است و در هيچ 
 
دوره‌اي پيروان مكتب را بدون يك سرچشمه هدايتگر رها نكرده است بلكه سررشته امور آنها را 
 
در زواياي مختلف زندگي فردي و جمعي به دست با كفايت عالمان دين شناس و پرهيزگار كه 
 
امانتدار دين و دنياي مردم هستند، سپرده است تا كشتي جامعه اسلامي را در درياي پر تلاطم 
 
و طوفاني جهان و سياست‌هاي سياست‌بازان استعمار از افتادن در گرداب حوادث حفظ كرده
 
و مرزهاي اعتقادي شيعيان را پاسداري كنند.
 
امام هادي(عليه السلام) در بيان نقش علماي ديني در زمان غيبت فرمود:
 
«اگر نبودند علمايي كه پس از غيبت امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) مردم را به 
 
سوي آن حضرت بخوانند و آنها را به سوي امامشان هدايت كنند و با حجت‌ها و دليل‌هاي 
 
محكم الهي از دين او كه دين خداست حمايت كنند و اگر نبودند آن عالمان هوشيار كه
 
بندگان خدا را از دام‌هاي شيطان و شيطان صفتان و از دشمني هاي دشمنان
 
اهل‌بيت(عليهم السلام) نجات مي‌دهند، هيچ كس نمي‌ماند مگر اينكه از دين خدا بيرون مي‌رفت!! 
 
ولي ايشان هستند كه سررشته دل‌ها و افكار و عقايد شيعيان را با استواري در دست دارند 
 
آنچنان كه كشتي بان، سكّان كِشتي را به دست مي‌گيرد. آن عالمان، برترين بندگان نزد خداوند 
 
متعال هستند.» ( احتجاج، ج 1، ح 11، ص 15.)
 
نكته‌اي كه قابل توجه است شرايط و خصوصياتي است كه رهبري جامعه بايد دارا باشد
 
. زيرا كه سپردن اختيار امور مردم در دين و دنيا به فرد يا افرادي كه عهده دار اين مسئوليت 
 
بزرگ مي‌شوند بايد همراه با دقت نظر و تشخيص صحيح و دقيق باشد. به همين جهت 
 
پيشوايان معصوم(عليهم السلام)، ويژگيهاي فوق العاده‌اي را براي مرجع ديني و بالاتر از آن، 
 
مقام ولايت امر مسلمين كه به «ولي فقيه» معروف است، بيان كرده‌اند.
 
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
 
«از ميان فقها و عالمان دين آنكس كه در برابر هر گناهِ كوچك يا بزرگ خود نگهدار بوده
 
و نگهبان دين و آيين و اعتقادات خود و مردم باشد و با خواسته‌ها و تمايلاتِ شخصي خود 
 
مخالفت كرده و از دستورات مولا و امام عصر[ خود اطاعت كند، بر مردم است كه از او
 
پيروي كنند.وبعضي از فقهاي شيعه چنين هستند نه همه آنان.»( احتجاج، ج 2، ص 511)
 
برگرفته شده از سايت آزمون مجازي فرهنگيان
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392
درس (٤٠)امام شناسي / مراحل امامت امام عصر

 

درس  چهلم امام شناسي
 
 
فرض کنيد چراغي را براي روشنايي و گرما بخشي، نزد كودكي مي‌گذاريم،
 
 اما او از روي جهالت و ناداني به آن سنگ مي‌زند. ما هم براي اينكه بچه به چراغ آسيب نزند، 
 
آن را برمي‌داريم. برداشتن چراغ، دليل ترس و ناتواني ما در برابر كودك نيست؛ به عبارت 
 
ديگر، ما از قدرت او نمي‌ترسيم، بلكه از خطا و اشتباه او مي‌ترسيم.
 
امامان بزرگوار ما مانند چراغ‌هاي هدايتي هستند كه خداوند در مسير انسان‌ها نصب كرده 
 
است؛ اما در اثر اشتباه و خطاي گذشتگان، يازده تن از آنها به شهادت رسيدند و تنها يكي از 
 
آنان، يعني امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف باقي مانده است و خداوند براي جلوگيري 
 
از اشتباه ما كه به آن آسيبي نزنيم، آن حضرت را از ديدگان ما غايب ساخته است و تا 
 
هنگامي كه احتمال اين اشتباه باشد، غيبت آن حضرت همچنان ادامه پيدا مي‌كند و از ظهور
 
او هم خبري نيست كه نيست.
 
حجت الاسلام رنجبر
 
 
@@مراحل امامت امام عصر
 
 
@مرحله اول:
 
از سال ٢٦٠هجري تا ٣٢٩ به مدت ٦٩سال كه غيبت صغري ناميده مي شود .دراين مدت امام 
 
از طريق چهارنماينده ي خاص خود به نام نواب اربعه با مردم ارتباط داشتند .
 
نواب اربعه به ترتیب عبارتند از:
 
۱ – جناب ابو عمر و عثمان بن سعید عمرى (به فتح عین و سکون میم).
 
۲ – جناب ابو جعفر محمد بن سعید عمرى.
 
۳ – جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى.
 
۴ – جناب ابوالحسن على بن محمد سمرى (بفتح سین و میم)
 
@«ابو عمر و عثمان بن سعید» مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادى وحضرت 
 
عسکرى بود (۳) و به امر امام علیه السلام متصدى کفن و دفن امام گردید (۴) وى در سامرا در 
 
محله عسکر سکونت داشت و به همین مناسبت‏به او نیز «عسکرى‏» گفته مى‏شد و براى آنکه 
 
ماموران دربارى پى به کارها و خدمات او نسبت‏به امام علیه السلام نبرند روغن فروشى مى‏کرد 
 
(۵) و زمانى که تماس با امام عسکرى (ع) براى شیعه مشکل بود اموال توسط او براى امام 
 
ارسال مى‏شد و جناب عثمان بن سعید اموال را در ظرفهاى روغن مى‏ریخت و نزد امام مى‏برد (۶)
 
«عثمان بن سعید» پیش از وفات به فرمان امام عصر (عج) فرزند خود «ابو جعفرمحمد بن
 
عثمان‏» را به جانشینى خود و نیابت امام معرفى کرد.
 
@«محمد بن عثمان‏» نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوى و عدالت و بزرگوارى مورد 
 
اعتماد و احترام شیعیان بود و قبلا نیز حضرت عسکرى علیه السلام نسبت‏به او و پدرش اظهار 
 
اعتماد و اطمینان فرموده بود و مرحوم شیخ طوسى مى‏نویسد شیعه بر عدالت و تقوى و امانت 
 
او اتفاق داشتند (۷) 
 
پس از در گذشت نائب اول جناب «عثمان بن سعید» توقیعى (۸) از جانب امام زمان علیهالسلام 
 
در مورد وفات او و نیابت فرزندش «محمد» صادر شد.
 
«عبد الله بن جعفر حمیرى‏» مى‏گوید از محمد بن عثمان پرسیدم صاحب الامر را دیده‏اى؟
 
فرمود: آرى و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت الله الحرام بود که مى‏گفت «اللهم انجز لى ما 
 
وعدتنى‏» (۹) و نیر او در در مستجار (۱۰) دیدم که مى‏گفت «اللهم انتقم بى اعدائى‏» (۱۱)
 
و نیز محمد بن عثمان مى‏فرمود: صاحب الامر (ع) هر سال در حج‏حاضر مى‏شود او مردم را 
 
مى‏بیند و مى‏شناسد و مردم او را مى‏بینند ولى نمى‏شناسند. (۱۲)
 
محمد بن عثمان براى خود قبرى ترتیب داده و آنرا با ساج (نوعى پارچه و لباس) پوشانده بود و 
 
روى آن آیاتى از قرآن کریم و اسامى ائمه اطهار را نوشته بود و هر روز داخل آن مى‏شد و یک 
 
جز از قرآن را قرائت مى‏کرد و بیرون مى‏آمد (۱۳)
 
این بزرگوار پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز در گذشت (۱۴) و پیش از 
 
رحلت گروهى از بزرگان شیعه نزد او آمدند و «ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى‏» را به امر 
 
امام زمان علیه السلام براى سفارت و ارتباط با امام معرفى کرد و فرمود او قائم مقام من 
 
است ‏به او مراجعه کنید (۱۵)
 
جناب ابو جعفر محمد بن عثمان عمرى در سال ۳۰۵ هجرى قمرى رحلت کرد (۱۶) رحمه الله 
 
@حسین بن روح نوبختى
 
جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگى ویژه‏اى داشت و به 
 
عقل و بینش و تقوى و فضیلت مشهور بود و عموم فرقه‏هاى مختلف مذهبى به او توجه داشتند در 
 
زمان نائب دوم محمد بن عثمان عمرى و از جانب او متصدى پاره‏اى از امور بود در میان یاران 
 
ویژه محمد بن عثمان «جعفر بن احمد بن متیل قمى » بیش از دیگران با او خصوصى و مرتبط 
 
بود چنانکه حتى در اواخر زندگى محمد بن عثمان غذاى او در خانه جعفر بن احمد و پدرش تهیه 
 
مى‏شد و میان اصحاب نائب دوم احتمال جانشینى «جعفر بن احمد بن متیل) از دیگران بیشتر 
 
بود در آخرین ساعات زندگى و بهنگام احتضار محمد بن عثمان جعفر بن احمد بالاى سر او و 
 
حسین بن روح پایین پایش نشسته بودند (۱۷) محمد بن عثمان به جعفر بن احمد رو کرد و 
 
فرمود: مامور شده‏ام که امور را به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار نمایم.
 
جعفر بن احمد از جا برخواست و دست‏حسین بن روح را گرفت و او را بالاى سر محمد بن 
 
عثمان نشاند و خود در پایین پاى او نشست. (۱۸)
 
@ابوالحسن سمرى
 
مؤلف کتاب «منتهى المقال‏» درباره نائب چهارم جناب ابوالحسن على بن محمد سمرى 
 
مى‏نویسد: «جلالت قدر او آنچنان زیاد است که نیازى به توصیف ندارد» (۱۹) .
 
آن بزرگوار به فرمان امام عصر ارواحنا فداه پس از حسين بن روح عهده دار نیابت امام (ع) و 
 
رسیدگى به امور شیعیان گردید.
 
مرحوم محدث قمى مى‏نویسد: ابوالحسن سمرى روزى به جمعى از مشایخ که نزد او بودند 
 
فرمود خداوند به شما در مصیبت على بن بابویه قمى اجر عنایت فرماید در این ساعت از دنیا 
 
رفت.
 
آنان ساعت و روز و ماه را یاد داشت کردند ۱۷ یا ۱۸ روز بعد خبر رسید که در همان ساعت 
 
على بن بابویه قمى در گذشته است (۲۰)
 
«على بن محمد سمرى‏» در سال ۳۲۹ هجرى در گذشت (۲۱) و پیش از وفاتش گروهى از 
 
شیعان نزد او گرد آمدند و پرسیدند پس از تو چه کسى جانشین تو خواهد بود؟
 
پاسخ داد: من مامور نشده‏ام در این مورد به کسى وصیت کنم (۲۲)
 
و نیز توقیعى را که از سوى امام غائب علیه السلام در این باره صادر شده بود به شیعیان نشان 
 
داد آنان از روى توقیع استنساخ کردند.
 
@دراين جا براي تبرك توقيع امام عصر به آخرين نايب ايشان را مياوريم:
 
 
اي علي بن محمد سمري! خداوند در سوک فقدان تو پاداشي بزرگ به برادرانت عطا کند.
 
تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهي رفت. کارهايت را مرتب کن و هيچ کس را به جانشيني 
 
خويش مگمار. دوران غيبت کامل فرا رسيده است و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور 
 
نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتي طولاني و قساوت دلها و پر شدن زمين ازستم 
 
خواهد بود. افرادي نزد شيعيان من مدّعي مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نايب خاص) 
 
خواهند شد. آگاه باشيد که هر کس پيش از خروج «سفياني» و «صيحه آسماني» چنين 
 
ادعايي بکند، دروغگو و افترا زننده است و هيچ حرکت و نيرويي جز به خداوند عظيم نيست..
 
@@مرحله دوم :
 
 از سال ٣٢٩ هجري تا كنون كه غيبت كبري نام دارد:
 
با در گذشت ابو الحسن سمري دوره جديدي در تاريخ شيعه آغاز گرديد که به دوران غيبت کبري 
 
معروف است.
 
 
۱) المهدى ص ۱۸۲٫
 
(۲) اعیان الشیعه، ج ۴ بخش سوم، ص ۲۱
 
(۳) منتهى المقال – المهدى ص ۱۸۱
 
(۴ و ۵) اعیان الشیعه، ج ۴ بخش سوم، ص ۱۶٫
 
(۶) بحار، ج ۵۱ ص ۳۴۴٫
 
(۷) بحار ج ۵۱ ص ۳۴۵ – ۳۴۶ غیبت‏شیخ طوسى، ص ۲۱۶ و ۲۱۹ الکنى والالقاب، ج ۳ ص ۲۳۰٫
 
(۸) «توقیع‏» یعنى حاشیه نویسى و اصطلاحا به دستورات و نامه‏هاى خلفا و پادشاهان نیز گفته مى‏شد و در کتب علماى شیعه به نامه‏ها و فرمانهایى که در زمان غیبت از طرف امام غائب به شیعیان رسیده «توقیعات‏» مى‏گویند.
 
(۹) بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۱
 
(۱۰) مستجار محلى است نزدیک رکن یمانى و مقابل در کعبه و جائى است که گنهکاران به آنجا پناه مى‏برند.
 
(۱۱) بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۱
 
(۱۲) بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۱
 
(۱۳) الکنى و الالقاب چاپ نجف ج ۳ ص ۲۶۷ – ۲۶۸
 
(۱۴) الکنى و الالقاب ج ۳ ص ۲۶۸
 
(۱۵) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۴ – ۳۵۵، غیبت‏شیخ طوسى، ص ۳۲۶ – ۳۲۷٫
 
(۱۶) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۲
 
(۱۷) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۳ – ۳۵۴
 
(۱۸) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۴
 
(۱۹) منتهى المقال
 
(۲۰) الکنى و الالقاب، ج ۳ ص ۲۳۱ – بحار، ج ۵۱ و ص ۳۶۱٫
 
(۲۱) غیبت‏شیخ طوسى، ص ۲۴۲ – ۲۴۳٫
 
(۲۲) بحار ج ۵۱، ص ۳۶۰٫
 
برگرفته از سايت :گروه فرهنگی - آئین و اندیشه
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392
درس (٣٩) امام شناسي / كرامات ومعجزات امام عصر

 

درس سي و نهم امام شناسي
 
امام زمان (ع)فرمودند؛
 
هر وقت به بن‌بست رسیدی این دعا را بخوان :
 
ای خدایی که وقتی حلقه‌های بلا به هم گره می‌خورد و انسان را در فشار قرار می‌دهد ؛
در این زمان دری را به روی بندگان باز می‌کنی که فکر و  وهم بشر هم به آن جا نمی رسید.
خدایا صلوات خود را بر محمد و آل محمد نازل فرما و مرا که در بن بست گیر کرده ام،
تو خودت راهی برایم باز کن که به عقل من نمی رسد.
 
@ معجزات و كرامات
 
يكي از فرازهاي خواندني زندگي امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در سال‌هاي 
 
نخستين تولد و پيش از دوران غيبت، معجزه‌ها و كرامت هايي است كه به وسيله آن حضرت، 
 
انجام گرفته است و معمولا اين بخش از حيات آن آيت بزرگ الهي، مورد غفلت واقع شده است.
 
ما تنها يك نمونه از آن‌ها را مي‌آوريم:
 
ابراهيم بن احمد نيشابوري گويد:
 
زماني كه عمروبن عوف، ]كه فرمانروايي ستمگر بود و به كشتن شيعيان، علاقه فراوان داشت. 
 
قصد كشتن مرا كرد به شدت بيمناك شدم و وحشت همه وجودم را فرا گرفت. پس با خاندان
و 
دوستان خود خداحافظي كرده و رو به جانب خانه امام حسن عسكري(عليه السلام) كردم تا
 
با ايشان نيز وداع كنم و در نظر داشتم كه پس از آن بگريزم. چون به خانه امام وارد شدم،
 
 در كنار امام حسن عسكري(عليه السلام) پسري ديدم كه رويش مانند شب چهاردهم 
 
مي‌درخشيد به گونه‌اي كه از نور سيماي او حيران گشتم و نزديك بود آنچه را در خاطر
 
داشتم يعني ترس از كشته شدن و تصميم به فرار فراموش كنم.
 
در اين هنگام آن كودك به من گفت: «اي ابراهيم، نيازي به گريختن نيست! به زودي خداي 
 
متعال، شرّ او را از تو دور خواهد كرد!»
 
حيرتم بيشتر شد، به امام عسكري(عليه السلام) گفتم:
 
فداي شما شوم! اين پسر كيست كه از درون من خبر مي‌دهد؟!
 
امام عسكري(عليه السلام) فرمود: او فرزند من و جانشين پس از من است...‌.
 
ابراهيم گويد: بيرون آمدم در حالي كه به لطف خداوند اميدوار بودم و به آنچه از امام دوازدهم، 
 
شنيده بودم، اعتماد داشتم. چندي بعد، عمويم مرا به كشته شدن عمرو بن عوف، بشارت داد. 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392
درس(٣٨)امام شناسی/نمازبرپدر

 

درس سي وهشتم 
 
@شرح ماجرا ي نماز بر امام عسگري :
 
حضرت امام هادى علیه السلام داراى ٥فرزند بنامهاى امام حسن علیه السلام ، حسین ، محمد، 
 
 
جعفر، و علی بود.
 
 در میان این فرزندان ، جعفر، بسیار ناخلف بود که لقب کذاب (دروغگو) را گرفت ، امام هادى 
 
علیه السلام درباره او فرمود:
 
از فرزندم جعفر دورى کنید، نسبت او به من همچون نسبت کنعان به نوح علیه السلام است ، 
 
امام عسکرى علیه السلام فرمود:
 
 مثل من و جعفر مانند هابیل و قابیل دو فرزند آدم علیه السلام است ، اگر کشتن من براى جعفر 
 
ممکن بود، مرا مى کشت ، ولى خداوند جلو او را گرفت .
 
جعفر از افرادى بود که ادعاى امامت داشت و پس از رحلت پدر مى گفت امام مردم من هستم
 
نه برادرم ، امام عسکرى علیه السلام ، حتى پس از رحلت پدر نزد خلیفه وقت رفت و گفت : 
 
بیست هزار اشرفى براى تو مى فرستم و از شما خواهش دارم که فرمان دهى تا بر مسند 
 
امامت بنشینم و این مقام از برادرم سلب گردد.
 
خلیفه در جواب گفت :
 
عجب آدم احمق هستى اگر امامت در دست ما مى بود آن را براى خود قرار مى دادیم اگر امام 
 
شناسان و شیعیان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و... دیدند از تو ببینند تو را امام خود 
 
مى دانند، دیگر نیازى به کمک ما ندارى و گرنه هرگز به تو ایمان نخواهند آورد.
 
کارشکنى هاى او در عصر امامت برادرش امام عسکرى علیه السلام بجائى نرسید ولى پس از 
 
شهادت برادرش دوباره شروع به ادعا کرد و اعلام داشت که امام بعد از برادرم من هستم .
 
امام عسکرى علیه السلام براى اینکه امر بر مردم اشتباه نشود و امامت امام مهدى (عج ) را از 
 
کارشکنى هاى جعفر، حفظ کند، در آخرین لحظات عمر، یکى از اصحاب بنام (ابوالادیان ) را به 
 
حضور طلبید و به او فرمود:
 
((چند نامه هست اینها را به مدائن مى برى و به فلان و فلان کس مى رسانى و جواب نامه ها را 
 
مى گیرى ، روز پانزدهم به سامراه مى آئى ، صداى گریه از خانه من خواهى شنید مطلع مى 
 
شوى که من از دنیا رفته ام .))
 
ابوالادیان : فدایت شوم ، معلوم است که سخن شما راست و درست است ، و همین طور که
 
مى فرمائى خواهد شد ولى سؤ الى دارم و آن اینکه پس از شما امام کیست ؟
 
امام عسکرى علیه السلام : ((امام کسى است که جواب نامه ها را از تو مطالبه کند.))
 
ابوالادیان : علامت دیگر امام پس از شما چیست ؟
 
امام عسکرى علیه السلام : ((امام کسى است که بر جنازه من نماز بخواند.))
 
ابوالادیان مى گوید: علامت دیگر چیست ؟
 
امام عسکرى علیه السلام فرمود: امام کسى است که از میان همیانهاى طلا خبر دهد.))
 
ابوالادیان مى گوید: ابهت امام عسکرى علیه السلام مرا گرفت ، دیگر نپرسیدم که منظور چه 
 
همیانى است برخاستم خداحافظى کردم نامه را گرفتم بسوى مدائن رهسپار شدم ، نامه ها را 
 
به صاحبانشان دادم جواب نامه ها را گرفت و به سامره برگشتم همین که وارد خانه امام حسن 
 
علیه السلام شدم صداى گریه شنیدم فهمیدم که امام عسکرى علیه السلام دار دنیا را وداع کرده 
 
است ولى دیدم گروهى دور جعفر کذاب را گرفته اند و به او به عنوان امام تهنیت مى گویند و 
 
بعضى به او تسلیت مى گفتند.
 
در این میان کسى آمد و به جعفر گفت : جنازه برادرت را غسل داده اند، بفرمائید بر جنازه نماز 
 
بخوانید دیدم جعفر برخاست و همراه گروهى براى انجام نماز رهسپار شد، با خود گفتم:
 
عجبا! اگر امام مردم ، بى دین بشود، معلوم مى شود که همواره دین از اول سست بوده است ، 
 
چون من جعفر کذاب را مى شناختم که همواره با ساز آواز و شرابخوارى سر و کار داشت ، 
 
من هم دنبال جعفر براه افتادم تا ببینم جريان به کجا منتهى مى شود.
 
کنار جنازه امام عسکرى علیه السلام رسیدیم جعفر پیش ایستاده و همراهان پشت سرش
 
، گفتم دیگر کار از کار گذشت ، ناگهان پرده سفیدى که در حجره آویزان بود بلند شد، دیدم 
 
کودکى نورانى پیدا شد، رداى جعفر را گرفت و فرمود: اى عمو! پس برو، من سزاوارترم که بر 
 
جنازه پدرم نماز بخوانم ، جعفر مانند نقش بر دیوار هیچ نتوانست بگوید و کنار رفت .
 
آن کودک مشغول نماز شد و پس از نماز همین که خواست برود به من رسید و فرمود:
 
جواب نامه ها را به من بده ، نامه ها را به او دادم ، رفت به حجره ، با خود گفتم حمد و سپاس 
 
خدا را که دو علامت از علاماتى که امام عسکرى علیه السلام به من فرموده بود ظاهر شد، نزد 
 
جعفر آمدم و گفتم این طفل که بود؟
 
گفت : من اصلا چنین کودکى را ندیده ام و نمى شناسم .
 
@مسافران قمى و جعفر کذاب : 
 
روز بعد دیدم گروهى از اهل قم آمده بودند به زیارت امام عسکرى علیه السلام نائل شوند،
 
 مطلع شدند که حضرت از دنیا رفته است ، پرسیدند: امروز امام و حجت خدا کیست ؟
 
گروهى جعفر کذاب را نشان دادند، اهل قم نزد جعفر آمده و سلام کردند و گفتند:
 
پول زیادى که مخصوص امام علیه السلام است براى شما آورده ایم ، دستور داد پولهارابگيرند.
 
گفتند:
 
 ما هر وقت خدمت امام عسکرى علیه السلام مى رسیدیم و پولى نقد مى آوردیم نام صاحبان 
 
پول را حضرت مى بردند و حدود مبلغ را از درهم و دینار مى فرمود، شما هم اگر امام هستید 
 
و جانشین برادر خود مى باشید مبلغ و عدد و اسم صاحبان پول را بگوئید.
 
جعفر گفت : مردم از من علم غیب مى خواهند، مگر برادرم علم غیب داشت ؟
 
اهل قم گفتند: در چنین صورت ما پول را نخواهیم داد.
 
@دستور دستگیرى امام زمان علیه السلام 
 
جعفر دید با این وضع به هدف شوم خود نمى رسد، نزد معتمد عباسى خلیفه وقت رفت و 
 
گزارش داد که برادرم امام عسکرى علیه السلام پسرى دارد و او بر جنازه پدرش نماز خواند 
 
(امام عسکرى علیه السلام براى حفظ فرزندش حضرت حجت (عج ) از دشمنان ، تولد او را به 
 
کسى نفرموده بود.) خلیفه ، ضد ماءمور به فرماندهى شخصى بنام ((رشیق )) به خانه امام 
 
عسکرى علیه السلام فرستاد و به او دستور اکید داد که برو به خانه امام عسکرى علیه السلام 
 
همه حجره ها را جستجو کن ، بى آنکه اجازه بگیرى وارد خانه شو.
 
رشیق با ماءمورین به خانه امام عسکرى علیه السلام آمدند و همه حجره ها را گشتند تا به آن 
 
حجره که در آن پرده سفید آویزان بود رسیدند، پرده را بلند کردند دریائى آنجا دیدند که در 
 
وسط آن ، کودکى سجاده انداخته و نماز مى خواند، رشیق بیکى از ماءمورانش دستور داد که 
 
برو، و آن کودک را بگیر. آن ماءمور تا به سراغ کودک آمد در میان آب غرق شد.
 
رشیق به دیگرى دستور داد، دیگرى وقتى خواست به طرف کودک رود در آب غرق شده با فریاد 
 
بلند تقاضاى کمک کرد، او را نجات دادند، حضرت با کمال وقار نماز را تمام کرد و سپس در 
 
پیش روى ماءموران از حجره بیرون آمد. ماءموران گویا چوب خشکى شده بودند. اصلا 
 
نتوانستند کوچکترین آسیبى به کودک که حضرت حجت (عج ) بود برسانند.
 
همین موقع بود که حضرت مهدى علیه السلام غایب شد و غیبت صغرى به وقوع پیوست .
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية النصر واجعلني من أعوانه وانصاره آمين
 
 
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392
امام شناسي (٣٧) نذر نرجس خاتون

 

 درس  سي وهفتم امام شناسي
 
انتظار...!
 
صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم.
 
ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.
 
غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان،
 
آمد وبرفت تو باز هم نیامدی .
 
خسته ام!
 
ز بهر سالهای بی امان سالهای سبز انتظار وخسته از ستم،از گناه های شیعیان وباز هم...
 
وجمعه جمعه ندبه ام وندبه ندبه اشک وآه وباز هم ...وبازهم...وباز هم نیامدی.
 
بیا وبا دوباره بودنت تمام کاش های کاش من تمام کن بیا وباز هم بپاش رنگ عشق 
 
رنگ آبی حقیقتی را به روی ای کاش های کاش من. دلم بسی گرفته است...بهر سالهای باتو
 
 بودن ونبودنت،
 
از تو خواندن وندیدنت،از تو گفتن و... .
 
خواندنی ترین سروده ی من تا ابد به یاد ماندنی. سخت ومبهمی انتهای انتها.
 
در جواب وحل تو وامانده ام.هر کجا می روم هرچه می روم باز هم حضور می باید و ظهور.
 
بوی عطر سبز پیرهنت عطر خوب آمدنت حسرت دلهای بی قرارمان شده است.
 
امید روح خفته ام بیا و روشنی بده به قلب های بی قرار. به بغض های بی امان 
 
به انتظارو انتظار وانتظار
 
@نذر نرجس خاتون :
 
مرحوم‌ آيت‌الله حاج‌ شيخ‌ عبدالکريم‌ حائري‌ يزدي‌ مي‌فرمايد:
 
 
آنگاه‌ که‌ در سامرا بوديم‌، بيماري‌ وبا و طاعون‌ شيوع‌ پيدا کرده‌ و هر روز عده‌اي‌ مبتلا شده‌ و مي‌مردند.
روزي‌ گروهي‌ از اهل‌ علم‌ در منـزل‌ مـرحوم‌ سيد محمد فشارکي‌(ره‌) بودند که‌ ميـرزا محمد تقي‌ شيـرازي‌
به‌ مجلس‌ آنها وارد شدند.
 
ايشان‌ در مقام‌ علمي‌، هم‌سطح‌ با مـرحوم‌ فشارکي‌ بودند. در آنجا صحبت‌ از وبا و طاعون‌ و خطرات‌ آنها شد
ميــرزاي‌ شيــرازي‌ فــرمود: اگــر من‌ حکمي‌ کنم‌ آيا انجام‌ مي‌شود؟ همه‌ گفتند: بلي‌.
 
فـرمود: من‌ حکم‌ مي‌کنم‌ که‌ شيعيان‌ سامــرا از امــروز به‌ مدت‌ 10 روز زيارت‌ عاشورا بخوانند و
ثواب‌ آن‌ را هديه‌ به‌ روح‌ شريف‌ نــرجس‌خاتون‌، والده‌ ماجده‌ حضــرت‌ حج(ع‌)، نمايند و ايشان‌ را
نــزد فــرزندش‌ شفيع‌ نمايند که‌ ايشان‌ شفاعت‌ امتش‌ را نزد خدا بکند، من‌ ضامن‌ مي‌شوم‌
که‌ هر کس‌ چنين‌ کند مبتلا به‌ وبا و طاعون‌ نشود
 
 آيت‌الله حائري‌ يزدي‌ فرمود:
شيعيان‌ مقيم‌ سامرا اطاعت‌ کرده‌ و زيارت‌ عاشورا را خوانده‌ و هديه‌ به‌ نرجس‌خاتون‌ کردند.
پس‌ از آن‌ تلف‌ شدن‌ شيعيان‌ متوقف‌ شد و همه‌ روزه‌ عده‌اي‌ از عامه‌ مي‌مردند
واين‌ مطلب‌ به‌ قدري‌ واضح‌ بود که‌ آنان‌ از خجالت‌، مردگان‌ خود را شبها دفن‌ مي‌کردند

اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية النصر واجعلني من أعوانه وانصاره آمين

 



:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392
امام شناسي (٣٦) نحوه تولد امام عصر

 

درس  سي و ششم امام شناسي
 
ناله فيض در فراق ولي عصر
 
گفتم فراق تا کی؟
 
گفتا که تا تو هستی
 
گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟
 
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عيان است.
 
گفتم که از که پرسم جانا نشان کويت؟
 
گفتا نشان چه پرسی؟
 
آن کوی بی نشان است!
 
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
 
گفتا که در ره ما غم نيز شادمان است!
 
گفتم که سوخت جانم در آتش نهانم
 
گفت آنکه سوخت او را کی ناله و فغان است؟
 
گفتم فراق تا کی؟
 
گفتا که تا تو هستی
 
گفتم نفس همين است؟
 
گفتا سخن همان است
 
گفتم که حاجتی است
 
گفتا بخواه از ما
 
گفتم غمم بيفزا
 
گفتا که رايگان است
 
گفتم ز فيض بپذير اين نيم جان که دارد
 
گفتا نگاه دارش غمخانه‌ ی تو جان است
 
 
@تاريخ و نحوه تولد امام عصر:
 
امام عصر عليه السلام در سپيده دم جمعه نيمه شعبان سال ٢٥٥ه.ق در سامرا ديده به جهان
 
گشودند.
 
تولد آن حضرت را جز عده اى خاص نمى دانستند و براى نوع مردم مخفى بود، تا مبادا مورد 
 
گزند طاغوتیان غاصب و ستمگر زمان قرار گیرد.
 
حکیمه خاتون مي گوید: روز پنجشنبه نیمه شعبان به منزل برادرم رفتم ، هنگام مراجعت ، امام 
 
عسکرى علیه السلام فرمود: امشب را نزد ما باش ، امشب فرزندى که خداوند زمین را به علم و
 
 ایمان و هدایت او زنده گرداند متولد مى شود.
 
بالاخره ماندم صبح صادق حالت اضطراب در نرجس خاتون علیهاالسلام پدید آمد، او را در 
 
برگرفتم ، امام علیه السلام فرمود:
 
سوره قدر را بر او بخوان ، مشغول خواندن سوره قدر شدم شنیدم آن کودک در رحم مادر در 
 
خواندن سوره با من همراهى مى کند در این موقع پرده اى بین من و آنها افکنده شد، دیگر 
 
نرجس را نمى دیدم ، از آنجا سراسیمه دور شدم امام عسکرى علیه السلام فرمود:
 
برگرد، برگشتم در نرجس علیهاالسلام نورى مشاهده کردم که دیده ام را خیره کرد و امام زمان
 
 علیه السلام را دیدم رو به قبله به سجده افتاده سپس دستش را بلند کرد و مى گفت :
 
 گواهى مى دهم به یکتائى خدا و اینکه جدم ، رسول خدا صلى اللّه علیه و آله است ، و پدرم 
 
امیرمؤ منان علیه السلام ، وصى رسول خدا است ، بعد یک یک امامان را شمرده تا به خود 
 
رسید.
 
او را به نزد پدرم بردم ، تا او را دید به دست گرفت و پس از خواندن آیاتى از قرآن و انجیل و 
 
تورات و زبور این آیه را تلاوت فرمود:
 
(( و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم 
 
فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون ؛))
 
((اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین ، نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و 
 
وارثین روى زمین قرار دهیم ، حکومتشان را پا بر جا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان 
 
آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم ))
 
نمونه کامل و گسترده مفهوم آیه مذکور، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین
 
بوسیله امام قائم (عج ) است .
 
امام عصر تاسال ٢٦٠ دركنار پدربزرگوارشان زندگي كردند پدر ايشان امام عسگري وظيفه
 
داشتند ضمن حفاظت جان ايشان از خطر خلفاي بني عباس  ،اثبات امامت ايشان بود .در
 
سن ٥سالگي حضرت حجت به امامت مي رسند و وقتي جعفر معروف به جعفر كذاب ادعاي 
 
مهد ويت كرد و قصد نمازگزاردن برجنازه امام عسگري را نمود امام عصر خود را مهدي 
 
معرفي نمود ند و نماز رابرعهده گرفتند.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وانصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392
درس (٣٥)امام شناسي/ شرح حال نرجس خاتون
  درس سي و پنجم امام شناسي
 
از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام 
گل کرد خار خار شب بي قراري ام 
 
تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو 
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام 
 
گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم 
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام 
 
بود و نبود من همه از دست رفته است 
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام 
 
کاري به کار غير ندارم که عاقبت 
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام 
 
تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار 
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام 
 
با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا 
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام
 
ماجراى شگفت انگيز دختر قيصر روم (مادر امام زمان عليه السلام)
 
شخصى به نام بشر بن سليمان كه از نسل ابى ايّوب انصارى واز مواليان حضرت امام على النّقى وامام حسن عسكرى (عليه السلام) وهمسايه ايشان در سامرّاء بود، مى گويد: (كافور خادم امام هادى (عليه السلام) به نزد من آمد وگفت: (مُولاى ما حضرت ابى الحسن على بن محمّد (عليهما السلام) ترا به نزد خودمى خواند).
پس من نزد آن حضرت رفتم. چون نشستم آن حضرت فرمود: (اى بشر! تو از اولاد انصارى واين موالات ودوستى ما، مدام در ميان شما بوده واين دوستى ومحبّت را از يكديگر به ميراث مى بريد.
شما مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد ومن مى خواهم به تو فضيلتى ببخشم كه بوسيله آن پيشى بگيرى بر شيعه در پيروى كردن آن فضيلت. ترا به رازى مطّلع كرده وبراى خريدن كنيزى مى فرستم).
سپس آن حضرت نامه اى به خطّ وزبان رومى نوشت وبا انگشتر خود بر آن مُهر زد وكيسه زردى بيرون آورد كه آن 220 اشرفى بود.
سپس فرمود: (اين 220 اشرفى را بگير وبه بغداد برو ودر صبحگاه در معبر فرات حاضر بشو. در آنجا وكلاى عبّاسيان مشغول فروش بردگان هستند. تو پيش شخصى به نام عمرو بن يزيد برده فروش برو.
در آنجا باش تا او براى مشتريان كنيزكى كه صفتش چنين وچنان است ودو جامه حرير محكم بافته شده در تن او مى باشد ظاهر سازد.
آن كنيز خوددارى مى كند از آنكه او را بر خريداران عرضه كنند وابا مى كند از اينكه خواهنده اى بر او دست بگذارد وصداى او را به زبان رومى مى شنوى كه در پس پرده رقيقى چيزى مى گويد؛ پس بدان كه مى گويد: (واى كه پرده عفّتم دريده شد!)
پس يكى از خريداران خواهد گفت: (اين كنيز، به قيمت سيصد اشرفى مال من باشد چرا كه عفّت او باعث شده كه به خريد او ميل ورغبت پيدا كنم).
ولى او خوددارى مى كند واز فروخته شدن به او سربازمى زند. پس آن برده فروش مى گويد: (چاره چيست؟! من ناچارم كه ترا بفروشم).
آن كنيز مى گويد: (چرا عجله مى كنى؟ بدرستى كه بايد يك مشترى بيايد كه دل من هم به او ميل پيدا كند وبتوانم بر وفا وديانت او اعتماد كنم).
پس در اين وقت تو نزد عمرو بن يزيد برده فروش برو وبه او بگو كه: (با من نامه اى است كه يكى از اشراف از روى ملاطفت نوشته وبه زبان وخطّ رومى است ودر اين نامه كرم ووفا وبزرگوارى وسخاوت خود را وصف كرده است). پس اين نامه را به آن كنيز بده كه در اخلاق او واوصاف نامه تأمّل نمايد. اگر ميلش كشيده شد وبه او راضى شد پس من وكيل او هستم در خريدن آن كنيز).
بشر بن سليمان گفت: (پس من به تمام آن چيزهائى كه امام هادى (عليه السلام) فرموده بود عمل كردم.
پس چون آن كنيز به آن نامه نگاه كرد به شدّت به گريه افتاد وبه عمرو بن يزيد گفت: (مرا به صاحب اين نامه بفروش. به خدا قسم اگر مرا به صاحب اين نامه نفروشى خود را مى كُشم).
پس من شروع به چانه زدن بر سر قيمت خريد آن كنيز نمودم تا آنكه به همان قيمتى كه امام هادى (عليه السلام) به من داده بودند راضى شد ومعامله صورت گرفت وزرها را دادم وكنيز را تحويل گرفتم.
آن كنيز خندان وخوشحال بود وبا من به حجره اى كه در بغداد گرفته بودم آمد. تا به حجره رسيد، نامه امام هادى (عليه السلام) را بيرون آورد وآن را مى بوسيد وبر ديده هاى خود مى ماليد.
من از روى تعجّب گفتم: (آيا نامه اى را مى بوسى كه صاحبش را نمى شناسى؟!)
كنيز گفت: (اى عاجزِ كم معرفت به بزرگى فرزندان واوصياى پيغمبران! خوب به حرفهاى من گوش بده تا شرح حال خود را برايت بيان كنم. من، ملكه، دختر يشوعاى، فرزند قيصر پادشاه روم هستم ومادر من از فرزندان شمعون بن صفا، وصى حضرت عيسى (عليه السلام) است.
در هنگامى كه من سيزده ساله بودم جدّم قيصر مى خواست كه مرا به عقد فرزند برادر خود درآورد. پس در قصر خود، تعداد سيصد نفر از نسل حواريّون حضرت عيسى (عليه السلام) وعلماى نصارا وعبّاد ايشان وهفتصد نفر از صاحبان قدر ومنزلت، وچهار هزار نفر از امراى لشكر وسرداران سپاه وبزرگان وسركرده هاى قبايل را جمع كرد.
پس دستور داد تختى را حاضر ساختند كه به انواع جواهر، تزئين شده بود وآن تخت را بر روى چهل پايه تعبيه كردند، بتها وصليبهاى خود را بر بلنديهايى قرار دادند وپسر برادر خود را بر بالاى تخت فرستاد.
چون كشيشان، انجيلها بر دست گرفتند كه بخوانند، صليبها سرنگون شد وبيفتاد وپايه تخت شكست وتخت بر زمين افتاد وپسر برادر ملك، از تخت افتاد وبيهوش شد.
در آن حال رنگهاى كشيشان متغيّر شد واعضايشان شروع به لرزيدن كرد. بزرگ ايشان به جدّم گفت: (اى پادشاه! ما را از چنين كارى معاف دار كه به سبب آن، نحوستهايى روى داد كه دلالت مى كند بر اينكه دين مسيح بزودى از بين مى رود).
جدّم اين امر را به فال بد گرفت وبه علما وكشيشان گفت: (اين تخت را بارديگر برپا كنيد وصليبها را به جاى خود بگذاريد وبرادرِ اين بدبخت را حاضر كنيد تا اين دختر را به ازدواج او درآوريم تا سعادت آن برادر، دفع نحوست اين برادر را بنمايد).
چون چنين كردند وآن برادر ديگر را بر بالاى تخت بردند، همين كه شروع به خواندن انجيل كردند، همان وقايع قبلى روى داد ونحوست اين برادر، مثل نحوست آن برادر بود ولى سرّ اين كار را ندانستند كه اين از سعادت سرورى است نه از نحوست دو برادر.
پس مردم متفرّق شدند وجدّم به حرم سرا بازگشت وبسيار خجالت زده وشرمنده شده بود.
چون شب شد وبه خواب رفتم، در خواب ديدم كه حضرت مسيح (عليه السلام) با حواريّين، جمع شدند ومنبرى از نور نصب كردند كه از رفعت، بر آسمان بلندى مى نمود وآن را در همان موضعى قرار دادند كه جدّم، تخت را گذاشته بود.
حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم)، با وصى ودامادش على بن ابيطالب (عليهما السلام) وجمعى از امامان وفرزندان بزرگوار ايشان، قصر را به نور قدوم خويش، منوّر ساختند. حضرت مسيح (عليه السلام) از روى ادب وتعظيم واجلال به استقبال خاتم انبياء، محمّد مصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم)، دست در گردن آن حضرت انداخت.
سپس پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (اى روح اللّه! من آمده ام كه ملكه فرزند وصى تو، شمعون صفا را براى اين فرزند سعادتمند خود، خواستگارى نمايم). واشاره كردند به ماه بُرج امامت، امام حسن عسكرى (عليه السلام) كه فرزند آن كسى كه تو نامه اش را به من دادى.
حضرت عيسى (عليه السلام) بسوى حضرت شمعون نظرى انداخت وگفت: (شرف دوجهان به تو روى آورده است؛ رَحِم خود را به رحم آل محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) پيوند كن).
شمعون گفت: (اين كار را انجام دادم).
پس همگى بر آن منبر برآمدند وحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) خطبه اى خواند وبا حضرت مسيح (عليه السلام)، مرا به عقد حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) در آوردند وفرزندان حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) با حواريّان گواه شدند.
چون از آن خواب بيدار شدم، از ترس كشته شدن، آن خواب را براى پدر وجدّ خود نقل نكردم واين راز را در سينه پنهان داشتم. آتش محبّت آن خورشيد فلك امامت، روز بروز در كانون سينه ام، مشتعل مى شد وسرمايه صبر وقرارم را به باد فنا مى داد تا به حدّى كه خوردن وآشاميدن بر من حرام شد وهر روز چهره ام افسرده تر مى شد وبدنم لاغرتر مى گرديد وآثار عشق پنهان، در بيرون ظاهر مى شد.
در شهرهاى روم، طبيبى نماند كه جدّم براى معالجه من حاضر نكرده باشد واز دواى درد من از او سؤال ننموده باشد.
چون از علاج درد من مأيوس شد، روزى به من گفت: (اى نور چشم من! آيا در خاطرت آرزويى هست تا آن را برآورده نمايم؟)
گفتم: (اى جدّ من! درهاى خوشحالى وشادمانى را به روى خود بسته مى بينم، حال اگر دستور بدهى تا از شكنجه وآزار اسيران مسلمان در زندان دست بردارند وآنها را آزاد نمايند اميدوار هستم كه خداوند متعال، حضرت مسيح ومادرش، عافيتى به من ببخشد).
جدّم قبول كرد وچون چنين كردند، اندك سلامتى وصحّت از خود ظاهر ساختم ومقدارى هم غذا خوردم؛ پس جدّم خوشحال وشاد شد وديگر اسيران مسلمان را عزيز مى داشت.
بعد از چهار شب، در خواب ديدم كه بهترين زنان عالميان، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) وحضرت مريم (سلام الله عليها) با هزار كنيز از حوريان بهشتى كه در خدمت آن حضرت بودند پيش من آمدند.
حضرت مريم (سلام الله عليها) گفت: (اين خاتون وبهترين زنان، مادر شوهر تو است).
پس من به دامنش افتادم وگريستم وشكايت كردم كه حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) از ديدار با من خوددارى مى كند.
آن حضرت فرمود: (فرزند من چگونه به ديدن تو بيايد در حالى كه تو به خدا شرك مى آورى وبر مذهب مسيحيان هستى؟! اينك خواهرم مريم دختر عمران، از تو بسوى خدا بيزارى مى جويد، اگر ميل دارى كه حقّ تعالى وحضرت مسيح وحضرت مريم (عليهما السلام) از تو خشنود گردند وحضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) به ديدن تو بيايد، پس بگو: (اشهد ان لا اله الاّ اللّه واشهد انّ محمّد رسول اللّه).
(يعنى: شهادت مى دهم كه نيست معبودى جز خداوند وشهادت مى دهم كه محمّد فرستاده خداوند است).
چون اين دو كلمه طيّبه را تلفّظ نمودم، حضرت سيّدة النّساء (سلام الله عليها) مرا به سينه خود چسباند ودلدارى داد وفرمود: (اكنون، منتظر آمدن فرزندم باش كه من، او را بسوى تو مى فرستم).
چون بيدار شدم، آن دو كلمه طيّبه را بر زبان مى راندم وانتظار ملاقات آن حضرت را مى بردم.
در شب بعد در خواب، آفتاب جمال آن حضرت طالع گرديد. عرض كردم: (اى دوست من! بعد از آنكه دلم را اسير محبّت خود كردى، چرا از مفارقت جمال خود، مرا چنين زجر دادى؟!)
آن حضرت فرمود: (دير آمدن من به نزد تو، نبود مگر براى آن كه تو مشرك بودى، اكنون كه مسلمان شدى هر شب نزد تو خواهم آمد تا آن زمان كه خداى تعالى من وترا در بُعد ظاهرى به يكديگر برساند واين هجران را به وصال مبدّل گرداند).
از آن شب تا حال، يك شب نگذشت مگر اينكه درد هجران مرا، به شربت وصال دوا فرمود).
من (بشر بن سليمان) گفتم: (چگونه در ميان اسيران افتادى؟)
حضرت نرجس (سلام الله عليها) گفت: (در شبى از شبها امام حسن عسكرى (عليه السلام) به من خبر داد كه در فلان روز جدّت، لشكرى بر عليه مسلمانان خواهد فرستاد وخود، از عقب خواهد رفت؛ تو خود را در ميان كنيزان وخدمتكاران او بينداز بصورتى كه ترا نشناسند وبه دنبال جدّ خود روان بشو واز فلان راه برو).
پس من چنان كردم. طليعه لشكر مسلمانان به ما برخوردند وما را اسير كردند وآخر كار من اين بود كه ديدى وتا به حال، كسى به غير از تو ندانسته است كه من دختر پادشاه روم هستم).
گفتم: (اين عجيب است كه تو از اهل فرنگ هستى وزبان عربى را به خوبى مى دانى).
او گفت: (بلى! بخاطر محبّت زيادى كه جدّم به من داشت ومى خواست كه به من آداب حسنه را ياد بدهد، براى من زن مترجمى كه هم زبان فرنگى وهم زبان عربى مى دانست را قرار داده بود كه او هر صبح وشام مى آمد وبه من لغت عربى مى آموخت تا آنكه توانستم اين زبان را ياد بگيرم).
بشر بن سليمان مى گويد: (چون او را به سامرّاء خدمت حضرت امام على النّقى (عليه السلام) رساندم، حضرت به ايشان فرمود: (چگونه حقّ سبحانه وتعالى ، به تو نشان داد عزّت دين اسلام وذلّت دين نصارى را وشرف وبزرگوارى محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) واهل بيت او را؟)
گفت: (چگونه وصف كنم براى تو اى فرزند رسول خدا چيزى را كه تو از من بهتر مى دانى).
امام هادى (عليه السلام) فرمود: (مى خواهم ترا گرامى بدارم. كدام يك بهتر است نزد تو، اين كه ده هزار اشرفى به تو بدهم يا ترا به يك شرف ابدى بشارت بدهم؟) حضرت نرجس (سلام الله عليها) عرض كرد: (بشارت شرف را مى خواهم ومال نمى خواهم).
حضرت امام على النّقى (عليه السلام) فرمود: (بشارت باد ترا به فرزندى كه پادشاه مشرق ومغرب عالم مى گردد وزمين را پُر از عدل وداد مى كند، بعد از آن كه پُر از ظلم وجور شده باشد).
حضرت نرجس (عليها السلام) عرض كرد: (اين فرزند از چه كسى بوجود خواهد آمد؟)
امام هادى (عليه السلام) فرمود: (كسى كه حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) ترا براى او خواستگارى كرد). سپس از او پرسيد: (حضرت مسيح ووصى او، ترا به عقد چه كسى درآوردند؟)
او گفت: (به عقد فرزند تو، امام حسن عسكرى (عليه السلام)
 
حضرت فرمود: (او را مى شناسى؟) او گفت: (از شبى كه به دست بهترين زنان، مسلمان شدم، شبى نگذشته است كه او به ديدن من نيامده باشد). پس امام هادى (عليه السلام)، خادم را طلبيد وفرمود: (برو به خواهرم حكيمه بگو كه بيايد).
چون حكيمه (سلام الله عليها) داخل شد حضرت فرمود: (اين، آن كنيزى است كه مى گفتم). حكيمه خاتون، حضرت نرجس (سلام الله عليها) را در بر گرفته، بسيار نوازش كرد. سپس امام هادى (عليه السلام) به حكيمه خاتون فرمود: (اى دختر رسول خدا! او را به خانه خود ببر وواجبات وسنّتها را به او آموزش بده، زيرا او زن امام حسن عسكرى ومادر صاحب الزّمان (عليه السلام) است)
(غيبت شيخ طوسى (نجم 26)
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٤)امام شناسي/ كلام نور

 

@ كلام نور :
 
ودر اينجا بعض از كلمات حكمت آميز حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) ذكر ميكنيم.
 
١ ـ فرمود جدال مكن ميرود خوبى و حسن تو و مزاح مكن كه جرئت مى كنند ودلير مى شوند
 
بر تو.
 
٢ـ وفرمود از تو اضح است آنكه سلام كنى بر هر كس كه ميگذرى بر او، وآنكه بنشينى در
 
جائى كه پست تر است از مكان شريف مجلس 
 
٣ـ وفرمود پارساترين مردم كسى است كه توقف كند نزد شبهه، وعابدترين مردم كسى است
 
كه بپا دارد فرائض را، وزاهدترين مردم كسى است كه ترك كند حرام را، واز همه مردم
 
كوشش ومشقّتش بيشتر است كسى كه ترك كند گناهان را.
 
٤ ـ وفرمود مشغول نسازد تورا روزى كه خدا ضامن آن شده از عملى كه بر تو فرض است.
 
٥ ـ وفرمود از ادب دور است ظاهر كردن خوشحالى نزد شخص غمناك.
 
٦- وفرمود: همانا از براى جود وبخشش اندازه ومقدارى است پس هر گاه زياد شده از آن 
 
مقدار پس آن اسراف است.
 
براى خرم واحتياط مقدارى است پس يرگاه زياد شد از آنمقدار پس آن جبن وترس است.
 
واز براى اقتصاد وميانه روى مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن پس آن بخل است.
 
واز براى شجاعت مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن تهوّر وبى أدبى است.
 
وكافى است تورا از براى ادب كردن نفست اجتناب كردنت از چيز يكه مكروه وناپسند
 
بيشمارى از غير خودت
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٢)امام شناسي شرح حال امام عسكري قسمت دوم
درس سي ودوم امام  شناسي
 
 
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِيَیةِ
 
خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت و دورى از گناه
 
وَصِدْقَ النِّيَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ
 
و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار
 
ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن
 
 
@شرح حال امام حسن عسكري عليه السلام:قسمت دوم
 
آنچه از صفات بزرگ وفضائل كه لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، يعنى: در علم، 
 
وزهد، كامل بودن در عقل و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است خرد، 
 
عصمت، شجاعت، كرم وبزرگوارى از تمام مردم زمان خودبرتر بود، وعلاوه بر نصوص كه از 
 
پيامبر(صلى الله عليه وآله) وامامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود،
 
حضرت امام هادى (عليه السلام) يعنى پدر بزرگوارشان نيز تصريح به امامت آن جناب 
 
فرمودند، ودر روايتى كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) در كتاب گرانقدر ارشاد نقل كرده است، .
 
امام هادي عليه السّلام قبل از شهادتش ، پسرش امام حسن عسكري عليه السّلام را به حضور 
 
طلبيد و نور حكمت و مواريث پيامبران و سلاح امامت را بدو سپرد و به امامت وي تصريح كرد و 
 
در حضور ياران مورد اعتماد خويش به او وصيت كرد و شهادت آن حضرت در چهل سالگي رخ 
 
داد و در سامرا مدفون گرديد.
 
(مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفا، 1403ق، ج 5، ص 133)
 
 
شيخ مفيد گفته: امام حسن عسكري عليه السّلام در يكم ربيع الاول سال ٢٦٠هـ.ق مريض شد و 
 
در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن ٢٨ سالگي شهيد و در خانه خودش در سامرا 
 
مدفون گرديد.( شيخ مفيد، الارشاد ، ج 2، ص 336.)
 
براساس روايتي كه از امام صادق عليه السّلام نقل است كه فرمودند: همه ما يا كشته مي شويم 
 
و يا مسموم مي گرديم. ( بحار الانوار ،  ج 50، ص 238.)
 
آن حضرت در ميان مردم وبزرگان وحتّى افراد مخالف از احترام خاصى برخوردار بود، به 
 
حدّى كه حتى ناخواسته آن حضرت را احترام مى كردند
 
آن بزرگوار همانند پدران گرامى خويش از چنان اخلاق ورفتار والائى برخوردار بود كه دشمنان 
 
نيز تحت تأثير اخلاقش قرار مى گرفتند، به عنوان مثال آن حضرت را به زندانبانى به نامعلى 
 
بن اوتاش سپردند، اين شخص به شدّت باخاندان پيامبر دشمنى مىوزريد، وبا آل ابى طالب با 
 
شدت وخشونت رفتار مى كرد، وقتى آن حضرت را به زندان او فرستاند به او گفتند:
 
 با او چنين وچار رفتار كن، بيش از يك روز نگذشته بود كه آنچنان در مقابل امام (عليهالسلام.)
 
تواضع مى كرد كه گونه بر خاك مى گذشت، وسر بزير انداخته به آن بزرگوار نگاه نمى كرد، 
 
وهنگامى كه آن حضرت از زندان او بيرون رفت اين شخص از بهترين شيعيان شده بود،
 
 واين بواسطه جلالت ومهابت واخلاق امام عسكرى (عليه السلام) بود.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣١)امام شناسي/ شرح حال امام عسكري قسمت اول
درس سي ويكم  امام شناسي
 
 
 زيارت امام حسن عسكرى عليه السلام در روز پنج شنبه
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ وَخالِصَتَهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ
 
سلام بر تو اى ولى خدا سلام بر تو اى حجت خدا و بنده خدا و
 
بنده خالص او سلام برتو اى پيشواى
 
الْمُؤْمِنينَ وَوارِثَ الْمُرْسَلينَ وَحُجَّةَ رَبِّ الْعالَمينَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ
 
مؤ منان و وارث فرستادگان (خدا) و حجت پروردگار جهانيان درود خدا بر تو
 
وَعَلى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ
 
و بر خاندان پاك و پاكيزه ات اى سرور من اى ابا محمد - حسن
 
بْنَ عَلِي اَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ وَهذا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَميسِ
 
 من دوست شما و خاندانت هستم و امروز كه روز پنجشنبه است روز شما است
 
وَ اَنَا ضَيْفُكَ فيهِ وَ مُسْتَجيرٌ بِكَ فيهِ فَاَحْسِنْ ضِيافَتى وَ اِجارَتى
 
و من در اين روز ميهمان شمايم و پناهنده به شمايم پس نيكو از من پذيرايى كن و
 
بخوبى پناهم ده
 
بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
 
به حق خاندان پاك و پاكيزه ات
 
 
 
@شرح حال امام حسن عسكري عليه السلام قسمت اول
 
با عرض ارادت به درگاه قدسي باب امام زمان براي  خشنودي دل مبارك ايشان  وشناخت
 
بهتر امام به شرح زندگني امام حسن عسكري (عليه السلام) مي پردازيم:
 
حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) در سال ٢٣٢هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربيع 
 
الثانى در شهر مدينه به دنيا آمد.
 
 پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادى، ومادرش خانمى به نام حديثه بود. نام ايشان 
 
حسن، وكنيه آن بزرگوار ابو محمّد واز القاب ايشان زكى و عسكرى است.
 
دوران طفوليت و كودكي امام عليه السّلام در خاندان وحي، خاستگاه امامت، سرچشمه هدايت و 
 
مرجعيت عامه مسلمانان سپري شد و در چنين خانواده اي پرورش يافته و از هر آلودگي و پليدي 
 
به دور بوده، از تفضلات الهي اين بود كه امام حسن عليه السّلام در خانه نبوت و معدن امامت با 
 
بهترين و شايسته ترين شيوه پرورش يافت و از اولين ساعات تولد در مسيري قرار گرفت كه 
 
رهبري آينده امت به او واگذار شود.
 
حضرت در كودكي به همراه پدر از مدينه به سامرا منتقل شدند با ظلم و بيدادگري طاغوتيان 
 
آشنا شده و در سامرا در منطقه اي به نام (عسكر) سكونت اجباري اختيار كردند و لذا به 
 
(عسكري) ناميده شدند.
 
(.شيخ صدوق، علل الشرايع، قم، مکتبة طباطبائي (بي تا) ج 1، ص 176 و 230.)
 
 و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند و اين گفته بر 
 
فرضي است كه تولد حضرت در مدينه اتفاق افتاده باشد چنان كه سيد محسن امين چنين
 
عقيده اي دارد. (عاملي، محسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 40.)
 
البته به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه امام هادي عليه السّلام براي آماده كردن شيعه به غيبت 
 
صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه ) و همچنين حفظ جان امام حسن عسكري عليه السلام از 
 
تعرض دشمنان فرزند خود را جز از خواص شيعه و افراد مورد اعتماد مخفي مي كرد و از 
 
مقام و عظمت آن حضرت كمتر صحبت مي فرمود و لذا اطلاعات كمي از دوران كودكي حضرت 
 
امام حسن عسكري عليه السّلام در منابع مشاهده مي كنيم.
 
امام حسن عسكري عليه السلام از جمله اماماني است كه در سنين جواني به شهادت رسيدند. 
 
ولي با اين حال آن حضرت مدتي از دوره جواني خود را همراه پدر بوده و در حدود ٢٢سالگي 
 
پدر را از دست داد(مفيد،  ،شيخ مفيد، الارشاد، قم، آل البيت، 1413ق، ج2.ص311)
 
آن حضرت قبل از اينكه داغ پدر ببيند در حدود ٢٠ سالگي برادر بزرگ تر خود را نيز از دست 
 
داد و فراغ برادر براي آن حضرت سخت بود، چنان كه نقل شده حضرت در ماتم برادر خيلي 
 
بي تابي مي نمودند.
(طبسي، محمد جواد، با خورشيد سامرا، ترجمه عباس جلالي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1379، ص 62)
 
 و همچنين امام حسن عسكري عليه السلام در دوره اي كه نزد پدر بودند، برخورد و رفتار خلفا 
 
را با پدر بزرگوار خويش مشاهده مي نمودند و از ظلمي كه در حق اهلبيت عليهم السلام روا 
 
مي داشتند بي خبر نبود و از جمله اينكه از خبر تخريب قبر و بقعه امام حسين عليه السّلام و
 
 جسارت طاغوتيان به آن مكان مقدس محزون شد. 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٠) امام شناسي/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت هفتم
درس  سي ام امام شناسي
 
 
حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفداء) در توقیعی می فرمایند:
 
«به من رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده و در دل آنها نسبت به اولیای 
 
امرشان شک و حیرت وارد شده است و این مایه ی غم ما شد. البته به خاطر خود شما نه
 
برای ما و به خاطر شما ناراحت شدیم و نه خودمان. زیرا که خداوند با ماست پس نیازی به
 
غیر او برای ما نیست و حق با ماست لذا به هیچ وجه کسانی که از ما دست بردارند ما را
 
به وحشت نمی اندازد. ما صنایع و ساخته شدگان خداییم و خلق، ساخته شده ی ما هستند.» 
 
(الاحتجاج طبرسی، ج ۳، ص ۲۷۸؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم،
نشر مسجد مقدس جمکران، ج ۱، ص ۹۷)
 
@ شباهت امام عصربا پيامبران (ع)قسمت هفتم 
 
@ شباهت حضرت مهدي عليه السلام به جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله 
 
 
از نظر نام و کنيه هر دو، نامشان محمد و کنيه شان ابوالقاسم است. 
 
پيامبر اکرم - صلي الله عليه و آله و سلم - فرمود : «اشبه الناس بي خلقا و خلقا ... .» (8) 
 
مهدي - عليه السلام - شبيه ترين مردم به من از نظر آفرينش و اخلاق است.
 
ديگر آن که حضرت محمد بن عبدالله - صلي الله عليه و آله و سلم - خاتم الانبياء است و
 
حضرت مهدي - عليه السلام - خاتم الاوصياء است.
 
آن حضرت شبيه ترين مردم به جدش رسول خداست ؛ در روش و جهاد و در انقلاب عليه ظلم و 
 
طغيان و در دگرگون ساختن سيستم حاكم بر جامعه از دزدى و غارت و به هم ريختگى و نگرانى 
 
و اضطراب و در تبديل آن به نظام و سيستمى كه حقوق و حيثيات را حفظ و امنيت و آرامش و 
 
هر آنچه موجب خوشبختى مردم مى شود. وقتى كه قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) 
 
ظهور كند، همان كارى را مى كند كه جدش رسول الله كرد. بنابراين ، تاج و تخت طاغوتها و 
 
ستمگران را در هم مى شكند و نظامهاى سياسى را كه بر دروغ و نيرنگ و نفاق هستند،
 
برمى چيند و همه جوانب و مفاهيم عدل را برقرار مى كند.
 
روايات و اخبار زيادى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ائمه هدى
 
 (عليهم السلام ) كه به ما رسيده ، دلالت مى كنند كه حضرت امام منتظر، شبيه جدش
 
رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، برخى از آنها عبارتند از:
 
1 - عبدالله فرزند مسعود از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل مى كند كه فرمود: 
 
((مردى از دودمان من خروج مى كند كه همنام من و خلق و خوى او خلق و خوى من است و 
 
زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد)).
 
2 - حذيفه از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
 
((اگر از دنيا فقط يك روز (هم ) مانده باشد، هر آينه خداوند در همان روز، مردى را كه همنام 
 
من و خوى او خوى من و كنيه اش ‍ ابوعبدالله است ، مبعوث مى كند و مردم بين ركن و مقام كعبه 
 
با او بيعت مى كنند و خداوند دين را به وسيله او به جامعه برمى گرداند و پيروزيهاى فراوانى به 
 
دست مى آورد، تا جايى كه هيچ كس روى زمين نماند مگر آنكه گوينده ((لا اله الا الله )) شود)).
 
 
((سليمان )) از جا برخاست و پرسيد: اى رسول خدا! او از كدام اولاد شماست ؟
 
فرمود: ((او پسر اين فرزندم مى باشد (و با دست به امام حسين (عليه السلام ) اشاره كرد))).
 
3 - عايشه از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود
 
((مهدى ، مردى از عترت من مى باشد كه براساس سنت من مقاتله مى كند همچنانكه من 
 
براساس وحى ، مقاتله نمودم )).ينابيع المودة ، ص 433.
 
4 - جابربن عبدالله انصارى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه 
 
فرمود:
 
((مهدى از فرزندان من و همنام و هم كنيه من است . از همه مردم در خوى و شمايل به من شبيه 
 
تر است ، او داراى غيبتى است كه امتها در آن تحير پيدا مى كنند و سپس مانند ستاره تابان 
 
ظهور مى كند و زمين را بعد از آنكه از جور و ستم پر شده باشد، از عدل و داد پر مى كند))
 
كفاية الاثر، ينابيع المودة ، ص 488.
 
 
5 - حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) با سلسله سند خود از جد بزرگوارش حضرت 
 
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
 
((مهدى از فرزندان و همنام و هم كنيه من است ، از نظر خلق و شمايل ، شبيه ترين مردم به من 
 
است ، داراى غيبتى است كه مردم در اثر تحير، از دينشان گمراه مى شوند و در اين شرايط 
 
است كه همانند ستاره درخشان ، ظهور مى كند و زمين را از قسط و عدل پر مى كند، همچنانكه 
 
از ظلم و جور پر شده بود)). كمال الدين ، ينابيع المودة ، ص 493
 
6 - حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) با سلسله سند از جدش رسول خدا (صلى الله 
 
عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
 
((قائم آل محمد، از فرزندان من ، همنام و هم كنيه من ، شمايل او شمايل من ، سنت و روش او 
 
سنت من است . مردم را بر شريعت و راه من ، قرار مى دهد و آنان را به كتاب خداى عزوجل 
 
(قرآن ) دعوت مى كند. هر كس از او پيروى كند، در حقيقت از من پيروى نموده و هر كس از او 
 
نافرمانى كند، مرا نافرمانى نموده ، هر كس او را در غيبتش انكار كند، مرا انكار كرده ، هر 
 
كس او را تكذيب نمايد، مرا تكذيب نموده ، هر كس او را تصديق كند، مرا تصديق نموده و من 
 
از تكذيب كنندگان و منكرين او و گمراه كنندگان مردم از راه و طريقه او، به خداى متعال شكايت 
 
مى برم و ستمكاران به زودى خواهند دانست كه به چه كيفرگاه و دوزخ انتقامى بازگشت
 
مى كنند)).
 
4. كمال الدين .شيخ صدوق
 
اين حديث از روشنترين احاديث نبوى است كه دلالت دارد بر اينكه حضرت مهدى (عليه السلام ) 
 
در بسيارى از امور همانند جدش رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشد.
 
7 - ((ابو صالح سليلى )) در كتاب ((الفتن )) از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت 
 
كرده است كه فرمود: حضرت مهدى (عليه السلام ) از نظر خلق و شمايل و محاسن و صفات 
 
برجسته ، شبيه ترين مردم به رسول خداست .الملاحم و الفتن ، باب 79.
 
 
و مانند اين روايات از پيغمبر هدايت و از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در تاريخ ، فراوان آمده 
 
و همه آنها آشكارا دلالت دارند كه مهدى منتظر، نه فقط در خلق و خوى و شمايل كه به سبب آنها 
 
بر انبيا امتياز پيدا كرده است ، بلكه در حركت و اقدامات اصلاحى و مبارزه و جهادش در 
 
نابودى جور و ستم و تحقق بخشيدن به حق و عدالت در زمين ، شبيه جد بزرگوارش رسول 
 
خداست .
 
روايت جعلى
 
منشاء و منبع تفكر و انديشه اسلامى ، همانا وحى آسمانى ، قرآن كريم سنت معصوم (عليه 
 
السلام ) است و عقل و درايت و ضمير و فطرت در استنباط و استخراج و برداشت از منبع 
 
فياض و چشمه زلال معارف آسمانى ، ابزار خدادادى است كه به عنوان ((پيامبر باطنى حق )) 
 
در درون انسانها، وديعه و حجت قرار گرفته است . بنابراين ، افكار اسلامى كه از آن سرچشمه 
 
پاك و پاكيزه و از اين ابزار درّاك خدادادى است ، تماما پاك و طيب و با فطرت و سرشت ، 
 
منطبق مى باشد.
 
با همه اين حال ، صاحبان حقد و دشمنان ارزشهاى والاى الهى و بويژه كينه ورزان به اسلام ، 
 
هميشه تلاش كرده اند كه چهره ارزشهاى دين و چهره رهبران و مصلحان آسمانى كه دشمنان 
 
حكومتهاى باطل و ستمكاران مى باشند، بد جلوه دهند و افكار عمومى را نسبت به آنان به شك 
 
و ترديد وادارند.
 
از اين باب است كه دشمنان و كينه جويان ، روايات و اخبارى را به منظور بد جلوه دادن چهره 
 
اسلام ، جعل نموده و در احاديث و روايات مسلمين داخل نموده اند كه به اين گونه روايات ، 
 
اصطلاحا ((اسرائيليات )) گفته مى شود. از اين قبيل است روايتى كه ((گنجى )) و غير او از 
 
پيغمبر نقل كرده اند كه او فرموده است :
 
((مهدى از فرزندان من ، صورتش مانند ستاره درى ، رنگش رنگ عربى و جسمش جسم 
 
اسرائيلى است ، زمين را پر از عدل مى كند همچنانكه پر از ظلم شده است . در خلافت و 
 
حكومت او، همه اهل زمين و آسمان و پرندگان هوا رضايت دارند و بيست سال 6 زمام امور را 
 
به دست دارد)).
 
علت اينكه اين روايت ساختگى است ، آن است كه جسم آن حضرت ، جزئى از جسم پيغمبر و 
 
اميرالمؤ منين است كه پاك و پاكيزه و نور و هدايت است ، چگونه چنين جسم طاهر و طيبى ، 
 
شبيه جسمهاى اسرائيلى باشد كه خبيث ترين اجسام و پليدترين افكار را دارند. اينان گرگهاى 
 
بشريت و جرثومه و مجسمه رذالت مى باشند. گمان زياد آن است كه اسرائيلى ها، به جهت رفع 
 
پليدى نكبت و آلودگى كه دارند و مورد تحقير مسلمانان و غيره مى باشند، اين روايت را ساخته 
 
باشند.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٢٩)امام شناسي/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت ششم
درس  بيست ونهم امام شناسي
 
علامه مجلسي در بحارالأنوار حديثي از مفضل بن عمر از امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل كرده 
 
كه فرمود:
 
و در آن هنگام آقاي ما قائم(ع) به خانه خدا تكيه زده مي‌گويد: اي مردم هركس مي‌خواهد آدم و 
 
شيث را ببيند، بداند كه من آدم و شيث هستم، و هركس كه مي‌خواهد نوح و فرزندش سام را
 
 ببيند، بداند كه من همان نوح و سامم، و هركس مي‌خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، بداند 
 
كه من همان ابراهيم و اسماعيل مي‌باشم، و هركس مي‌خواهد موسي و يوشع را ببيند، من 
 
همان موسي و يوشع هستم، و هركس مي‌خواهد عيسي و شمعون را ببيند، من همان عيسي و 
 
شمعون هستم، و هركس مي‌خواهد محمد(ص) و اميرالمؤمنين را ببيند، بداند كه من همان محمد 
 
و اميرالمؤمنين هستم، و هركه مي‌خواهد حسن و حسين را ببيند، بداند كه من همان حسن و 
 
حسين مي‌باشم، و هر كه مي‌‌خواهد امامان از ذرية حسين را ببيند، بداند كه من همان ائمه 
 
اطهار هستم. دعوتم را بپذيريد و به نزدم جمع شويد كه هرچه گفته‌اند و هرچه نگفته‌اند را به 
 
شما خبر مي‌دهم .محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹
 
.
@شباهت پيامبران باامام عصر(ع)قسمت  ششم
 
@شباهت به حضرت سلیمان(ع) و حضرت داوود(ع)
 
١- حضرت سلیمان قبل از رسیدن به سن بلوغ به پیامبری رسید. حضرت مهدی نیز در سن
 
 کودکی به مقام امامت منصوب گردید.
 
٢- همان گونه که باد به امر پروردگار متعال تحت فرمان حضرت سلیمان بود، اکنون در خدمت 
 
امام زمان قرار دارد. در روایات دارد که خداوند متعال بادی را برانگیزد که در هر بیابان ندا 
 
کند « این مهدی است که به قضاوت داوود و سلیمان داوری می کند دلیل و بینه هم نمی خواهد.  کمال الدین، ج 2، ص 675
 
 
٣-حضرت سلیمان حشمت الله است. حضرت صاحب الزمان نیز حشمت الله نامیده شده است.
 
شباهت به حضرت ایوب(ع)
 
١- حضرت ایوب هفت سال بر بلا صبر کرد. امام زمان از هنگام وفات پدرش تا کنون صبر 
 
کرده است.سوره انبیا، آیه 84
 
٢- در قرآن کریم آمده است که به اذن خداوند چشمه آبی برای ایوب از زمین جوشید. برای 
 
حضرت قائم نیز چشمه ای از زمین می جوشد. مطابق فرمایشات قرآن کریم، پروردگار متعال 
 
مردگان را برای ایوب زنده کرد. ایشان برای حضرت قائم نیز مردگان را زنده می کند.
 
 از جمله اصحاب کهف در نخستین روز ظهور آن حضرت رجعت می کنند و در اولین روز اعلام 
 
ظهور با آن حضرت بیعت می نمایند و نام ایشان بار ها در میان 313 نفر از یاران حضرت 
 
مهدی یاد شده است و در دولت حقه به امر آن حضرت، اصحاب کهف فرمانروایان روی زمین 
 
خواهند بود
 
@شباهت به حضرت عیسی(ع)
 
١- حضرت عیسی در کودکی در گهواره سخن گفت و خداوند حضرت عیسی را به سوی خود 
 
بالا برد. امام زمان نیز در کودکی در گهواره سخن گفت و خداوند او را به سوی خویش به 
 
آسمان ها برد.
 
٢- حضرت عیسی فرزند بهترین زنان زمانش می باشد. حضرت قائم نیز فرزند بهترین زنان
 
 زمانش است.
 
٣- خداوند حکمت و ویژگی های نبوت را در کودکی به حضرت عیسی عنایت کرد. هم چنین 
 
خداوند حکمت و ویژگی های امامت را در کودکی به حضرت قائم عنایت فرمود.
 
٤- امام صادق در بیان شباهت حضرت مهدی به حضرت عیسی فرمود:
 
« و قولهم انا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه ولکن شبه لهم »54
 
یهود و نصاری اتفاق کردند بر این که عیسی کشته شد ه ولی خداوند عزوجل آنان را تکذیب کرد 
 
و فرمود. آنها او را نکشتند و به دار نیاویختند ولی امر بر آنان مشتبه شد.
 
غیبت امام زمان نیز همین طور است. عاقبت این امت، به سبب طولانی شدن غیبت، او را انکار 
 
خواهند کرد و بعضی می گویند او اصلا متولد نشده است و بعضی دیگر خواهند گفت متولد 
 
شد و مرد و برخی می گویند یازدهمین نفر از امامان عقیم است.
 
٥-حضرت عیسی به اذن خداوند متعال مرده را زنده می کند و به همین دلیل خداوند در قرآن 
 
اشاره فرموده است و در خصوص امام زمان روایت شده است که آن حضرت نیز مردگان را به 
 
اذن خداوند زنده می کند.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس ٢٨ امام شناسي / شباهت امام عصربا پيامبران قسمت پنجم

 

درس بيست وهشتم امام شناسي
 
سَلامُ اللَّهِ الْكَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَةُ وَ بَرَكَاتُهُ الْقَائِمَةُ التَّامَّةُ
عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِيِّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بِلادِهِ وَ خَلِيفَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ سُلالَةِ
النُّبُوَّةِ وَ بَقِيَّةِ الْعِتْرَةِ وَ الصَّفْوَةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ مُظْهِرِ الْإِيمَانِ وَ مُلَقِّنِ [مُعْلِنِ‏]
أَحْكَامِ الْقُرْآنِ وَ مُطَهِّرِ الْأَرْضِ وَ نَاشِرِ الْعَدْلِ فِي الطُّولِ وَ الْعَرْضِ وَ
الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِيِّ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ [الْمُرْتَضَى‏] وَ ابْنِ الْأَئِمَّةِ
الطَّاهِرِينَ الْوَصِيِّ ابْنِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ الْهَادِي الْمَعْصُومِ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ
الْمَعْصُومِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُذِلَّ الْكَافِرِينَ الْمُتَكَبِّرِينَ الظَّالِمِينَ، 
 
بخشي از استغاثه به امام زمان (ع) الکامل التام
 
@شباهت امام عصرباپيامبران (ع)قسمت پنجم
 
@شباهت به حضرت خضر(ع)
 
1- خداوند متعال عمر حضرت خضر را طولانی کرده است. امام زمان نیز عمرش طولانی است. 
 
طول عمر حضرت خضر می تواند شاهدی بر وجود حضرت بقیه الله الاعظم باشد.
 
2حضرت قائم(ع) نيز، خداوند عمرش را طولاني قرار داده. بلكه از بعضي روايات استفاده 
 
مي‌‌شود كه حكمت اين‌كه عمر خضر(ع) طولاني شده اين است كه دليلي بر طول عمر قائم(ع) 
 
باشد. حضرت امام صادق(ع) در روايتي طولاني فرموده‌اند:
 
و اما بندة صالح خضر(ع) را خداوند عمر طولاني عنايت فرمود، نه به خاطر نبوتي كه برايش 
 
تقدير كرده باشد يا كتابي بر او نازل فرمايد و نه آييني كه شرايع ديگر را نسخ نمايد، و نه براي 
 
امامتي كه بندگان خود را به اقتداي به او ملزم سازد و نه اطاعتي كه بر او فرض فرمايد، بلكه 
 
چون در علم خداوند تبارك و تعالي گذشته بود كه عمر قائم(ع) در دوران غيبت طولاني خواهد 
 
شد تا آنجا كه بندگان او باور نكنند و آن عمر طولاني را انكار نمايند، خداوند عمر بندة صالح 
 
(خضر) را بدون سبب طولاني ساخت مگر به علت استدلال به وسيلة آن بر عمر قائم(ع) و تا 
 
اينكه دليل و برهان معاندين را قطع نمايد كه مردم را برخداوند حجتي نباشد 
 
امام رضا(ع) نيز فرمودند:
 
خضر(ع) از آب حيات آشاميده پس او زنده است و نمي‌ميرد تا در صور دميده شود و البته او 
 
نزد ما مي‌آيد و بر ما سلام مي‌كند، صدايش شنيده مي‌شود ولي خودش ديده نمي‌گردد، و او 
 
هرجا كه نامش در ميان آيد حاضر مي‌شود، پس هركه از شما او را ياد كرد بر او سلام كند، او 
 
هر سال در مراسم حج حاضر است، تمام مناسك را انجام مي‌دهد و در عرفه توقف مي‌كند، و 
 
بر دعاي مؤمين آمين مي‌گويد: و خداوند وحشت قائم ما را در هنگام غيبتش به او به اُنس مبدل 
 
مي‌سازد، و تنهاييش را به وسيلة او برطرف مي‌نمايد.
 
 
نام خضر(ع) «بليا» است و برخي اسم‌هاي ديگر را گفته‌اند، علت اينكه «خضر» ناميده شده 
 
اين است كه بر چوب خشكي نمي‌نشست مگر اينكه سبز مي‌شد و نيز گفته شده كه هرگاه نماز 
 
بگذارد اطرافش سبز مي‌شود،و گفته‌اند براي اينكه او در سرزمين سفيدي بود كه به يك‌باره 
 
تكان خورد و سبز شد.
 
در نجم الثاقب روايت شده كه حضرت قائم(ع) به هر سرزميني كه بگذرند، سبز و پرگياه 
 
مي‌شود و آب از آنجا مي‌جوشد، و چون از آنجا بروند آب فرو مي‌رود و زمين به حال خود 
 
برمي‌گردد.
 
خضر(ع)، خداوند متعال به او قدرت و نيرويي عنايت فرموده كه به هر شكلي كه بخواهد، 
 
درمي‌آيد؛ چنان‌كه امام صادق(ع) فرموده‌اند.
 
 
حضرت قائم(ع) را نيز خداوند همين قدرت را عنايت فرموده، روايات و حكاياتي كه بر اين معني 
 
دلالت مي‌كند، بسيار است.
 
حضرت خضر(ع) مأمور به علم باطن بود، چنان‌كه به موسي(ع) گفت:
 
إنّك لن تستطيع معي صبراً و كيف تصبر علي مالم تحط به خبراً.
 
قائم(ع) نيز مأمور به علم باطن است.
 
خضر(ع) وجه كارهايش آشكار نشد مگر بعداز آنكه خود فاش كرد.
 
حضرت قائم(ع) نيز وجه غيبتش آن‌طور كه بايد مكشوف نمي‌شود مگر بعداز ظهور.
 
خضر(ع) هرسال در مراسم حج شركت مي‌كند و تمام مناسك را انجام مي‌دهد.
 
حضرت قائم(ع) نيز هرسال در مراسم حج شركت نموده و مناسك را به‌جاي مي‌آورند. كه 
 
روايات مختلفي از معصومين(ع) بر اين امر تصريح دارد.
 
@شباهت به حضرت شعیب(ع)
 
1- حضرت شعیب در میان قوم خود گفت: « بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین »45امام زمان 
 
نیز هنگامی که خروج می کند به کعبه تکیه می زند و 313 نفر از یاوران وی نزدش حاضر می 
 
شوند. پس اولین سخنی که به زبان می آورد آیة « بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین » است. 
 
بعد می فرماید: من « بقیه الله » در زمین و خلیفه خدا و حجت او بر شما هستم. پس هیچ 
 
مسلمانی بر او سلام نمی کند مگر این که چنین می گوید: « السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه »46
 
2- روایت است که تکذیب کنندگان حضرت شعیب به آتش ابری که به آنان سایه افکنده بود، 
 
سوختند. چنان که خداوند می فرمایند:
 
« فکذبوه فاخذهم عذاب یوم الظله انه کان عذاب یوم عظیم »47
 
پس آنان او ( پیغمبرشان ) را تکذیب کردند و به عذاب روز ابر گرفتار شدند که آن عذاب،
 
 ( هم چون ) عذاب روز بزرگ ( قیامت ) بوده است.
 
در عصر ظهور حضرت مهدی نیز تمام بت ها و معبود های غیر خدا خواهند سوخت.48
 
@شباهت به حضرت موسی(ع)
 
١- دوران حمل و ولادت موسی مخفی بود. دوران حمل و ولادت امام زمان نیز مخفیانه انجام 
 
شد.
 
٢- حضرت موسی دو غیبت داشت که یکی از دیگری طولانی تر بود.غیبت اول از مصر بود که 
 
28 سال طول کشید.
 
غیبت دوم هنگامی که به سوی میقات پروردگارش رفت و چهل روز به طول انجامید.
 
چنان که خداوند می فرماید:
 
« و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله »49
 
و با موسی سی شب وعده کردیم و ان را با ده شب دیگر به اتمام رساندیم.
 
پس میقات پروردگار در چهل شب کامل گردید.
 
امام زمان نیز دو غیبت دارد غیبت صغری و کبری.
 
٣- نکته دقیق دیگری که در شباهت امام زمان وحضرت موسی وجود دارد این است که:
 
غیبت حضرت موسی برای مردم آن زمان یک امتحان بود، که متأسفانه خیلی از این امتحان 
 
موفق بیرون نیامدند و شکست خوردند.
 
در زمانی که حضرت موسی در غیبت بود مردم به جای این که صبور باشند و به دنبال تعالیم 
 
الهی حضرت موسی باشند، متأسفانه به دنبال سامری رفتند و گوساله پرستی را انتخاب 
 
نمودند. پس غیبت حضرت موسی امتحانی بود برای مردم آن زمان که خیلی ها در این امتحان 
 
مردود شدند و از مسیر حق منحرف شدند و به دنبال گوساله پرستی رفتند.
 
غیبت امام زمان نیز برای مردم زمان ایشان یک امتحان بزرگ است. این آزمون الهی در مدت 
 
عمر شریف آن حضرت ( حدود 1171 سال ) به طول انجامیده است و متأسفانه خیلی از مردم 
 
در این دوران طولانی، یعنی دوران غیبت، مردود شدند و نتوانستند راه صحیح را انتخاب 
 
نمایند. کسانی که در دوران غیبت مردود شدند را می توانیم در دو گروه اصلی تقسیم بندی 
 
کنیم.
 
الف) افرادی که مسیر افراط کردند. مثل کسانی که آیین بهاییت را انتخاب کردند. پیروان این 
 
آیین معتقدند امام زمان آمد، ظهور کرد و به شهادت رسید.
 
ب) گروه دیگری نیز مسیر تفریط را انتخاب کردند. از این گروه می توانیم اعضای انجمن 
 
حجتیه را نام ببریم که می گویند نباید برای ظهور امام زمان اقدامی انجام دهیم بلکه باید 
 
بگذاریم تمام عالم را فساد و تباهی پر کند تا آن حضرت شخصا به اصلاح امور بپردازد.
 
 نظریه این گروه نیز مردود شناخته شده است.
 
 
اما کسانی که از دوران طولانی غیبت کبری موفق بیرون می آیند و در این امتحان عظیم الهی 
 
پیروز می شوند، کسانی هستند که بر اساس کلام خود امام زمان و دستور صریح آن حضرت 
 
رفتار می کنند و دنبال علمای جامع الشرایط و مراجع تقلید و ولایت فقه می روند. آری این گروه 
 
براستی در این امتحان عظیم الهی پیروز و سربلند هستند.
 
٤- حضرت موسی وقتی غایب شد قومش در منتهای رنج و مشقت و ذلت واقع شدند، به طوری 
 
که دشمنانشان پسران آنان را می کشتند. باید شیعیان و دوستان حضرت قایم نیز در زمان 
 
غیبت آن حضرت در نهایت سختی و فشار و ذلت می افتند. البته این سختی ها و مشکلات برای 
 
آن است که امتحان شوند تا بین خوب ها و بد ها فاصله بیفتد.
 
-----------
45- سوره هود، آیه 86
 
46- مکیال المکارم، ج 1، ص 225
 
47- سوره شعرا، آیه 189
 
48- مکیال المکارم، ج 1، ص 225
 
49- سوره اعراف، آیه 41
----------
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٢٧) امام شناسي / شباهت امام عصربابيامبران قسمت چهارم
 
درس  بيست وهفتم امام شناسي 
 
خدايا : 
 
تو به خورشيد : بگو که وقت تابيدنش پرتوي از نور خورشيد مکه را براي ما بتاباند،
 
به نسيم بگو : که وقت وزيدنش بويي از پيراهن يوسف زهراء سلام الله عليها بياورد. 
 
خدايا : 
 
به ماه بگو: که در مهتاب خود عکس صاحب خورشيد مکه را بيندازد . 
 
به گلها بگو: فقط بويي از گل نرگس براي ما بياورد. 
 
به ستاره ها : بگو که در آسمان دل راهي نشان دهند که خورشيد مکه در آن سمت است . 
 
به درختان سرو قامت بگو : که رو به سمتي تعظيم کنند که
 
يوسف فاطمه سلام الله عليها در ان جاست!.
 
@ شباهت امام عصربا پيامبران (ع)قسمت چهارم
 
 
@شباهت به حضرت هود(ع)
 
خداوند کسانی را که با حضرت هود مخالفت می کردند و به مواعظ ایشان توجه نمی کردند
 
 با باد عقیم هلاک کرد.
 
« فِی عادٍ اِذ اَرسَلنا عَلَیهِمُ الرّیحَ العَقِیمِ »
 
در قوم عاد، چون بر سر انان باد مهلک را فرستادیم.
 
در مورد امام زمان نیز در روایات امده است که خداوند جمعی از کافران را با باد سیاهی
 
نابود می کند27
 
@شباهت به حضرت ابراهیم(ع)
 
1- در روایات آمده است که دوران حمل و ولادت حضرت ابراهیم مخفیانه بود. دوران حمل و 
 
ولادت امام زمان نیز مخفی بوده است.
 
2- حضرت ابراهیم دو غیبت داشت. حضرت صاحب الزمان هم دارای دو غیبت است.
 
3- حضرت ابراهیم هنگامی که در آتش افکنده شد، جبرئیل برایش جامه ای از بهشت آورد و 
 
خداوند ابراهیم را از آتش نجات داد. حضرت مهدی نیز هنگامی که قیام می کند همان جامه
 
 را خواهد پوشید.
 
@شباهت به حضرت لوط(ع)
 
فرشتگان برای یاری حضرت لوط آمدند و گفتند:
 
« یا لُوطُ إنّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا اِلَیکَ »
 
ای لوط، همانا ما فرستادگان پروردگار هستیم و هرگز دست آزار آنان به تو نخواهد رسید.
 
در روایات آمده است؛ در هنگام ظهور حضرت مهدی، به امر پروردگار متعال، فرشتگان به
 
یاری آن حضرت خواهند آمد.
 
و همچنين از شباهت‌هاي حضرت قائم(ع) به حضرت لوط اين است كه لوط(ع) از بلاد فاسقين 
 
بيرون رفت، حضرت قائم(ع) نيز از بلاد فاسقين بيرون رفتند.
 
@شباهت به حضرت اسحاق(ع):
 
خداوند متعال، ولادت حضرت اسحاق(ع) را ـ پس از آنكه ساره از بچه‌دار شدن مأيوس شده 
 
بود ـ  بشارت داد، و فرمود:
 
زنش در حالي‌ كه ايستاده بود بخنديد، پس او را به اسحاق بشارت داديم. (سارا) گفت:
 
 آيا مي‌شود من بزايم در حالي‌كه پيرزني هستم و اين شوهرم پير (مردي) است. همانا اين
 
 چيز شگفتي است.29
 
به ولادت حضرت قائم(ع) نيز بعداز آن‌كه مردم از ولادت ايشان مأيوس شدند، بشارت داده شد. 
 
چنان‌كه عيسي بن الشيخ (يا مسيح) مي‌گويد:
 
امام حسن عسكري(ع) با ما وارد زندان شدند، من در حق ايشان معرفت داشتم، به من 
 
فرمودند: تو 65 ‌سال و يك ماه و 2 روز عمر داري.
 
كتاب دعايي همراه من بود كه در آن تاريخ ولادتم نوشته شده بود، وقتي به آن نگريستم ديدم 
 
همان‌طور است كه آن حضرت فرمودند، سپس فرمودند: آيا اولاد داري؟ عرض كردم:
 
 نه، دست به دعا برداشتند كه: خدايا فرزندي به او روزي كن كه بازوي او باشد، كه فرزند چه 
 
خوب بازويي است، سپس به اين بيت از شعر متمثل شده، و گفتند:
 
من كان ذا عضد يدرك ظلامته
انّ الذّليل الّذي ليست له عضد
 
هركه بازويي داشته باشد حقوق پايمال شدة خود را به دست مي‌آورد، ذليل آن كسي است كه 
 
بازويي نداشته باشد.
 
به آن حضرت عرض كردم: آيا شما فرزندي داريد؟
 
فرمودند: آري به خدا سوگند براي من فرزندي خواهد بود كه زمين را از قسط و عدل پر مي‌كند، 
 
امّا الآن فرزندي ندارم؛ سپس (به اين اشعار متمثل شده) فرمودند:
 
لعلّك يوماً إن تراني كأنّما
بني ّحواليّ الأُسوُدُ اللّوَابِدُ
فإنّ تميماً قبل أن يلد الْحصيٰ
أقام زماناً و هو في النّاس واحد
 
شايد كه روزي فرا رسد تو ببيني كه فرزندانم همچون شيراني در كنارم نشسته‌اند.
 
به راستي تميم پيش از آنكه فرزندان زيادي را به دنيا آورد روزگاري دراز در ميان مردم
 
تنها بود.
 
@شباهت به حضرت يعقوب(ع)
 
يعقوب(ع)، خداوند ـ پس از مدتي طولاني ـ تفرقش را جمع فرمود. حضرت قائم(ع) نيز، خداوند 
 
پريشاني و تفرق آن حضرت(ع) را پس از مدتي طولاني‌تر جمع خواهد ساخت. يعقوب(ع) براي 
 
يوسف آنقدر گريست تا اين‌كه چشمانش از اندوه سفيد شد در حالي كه خشم خود را 
 
فرومي‌برد.31
 
حضرت قائم(ع) نيز براي جدشان، حضرت حسين(ع) گريستند، و در زيارت ناحيه فرموده‌اند:
 
به جاي اشك بر تو خون مي‌گريم.
 
يعقوب(ع) منتظر فرج بود و مي‌گفت:
 
« لا تيأسوا من روح الله إنّه لا ييأس من روح الله إلاّ القوم الكافرون. »
 
 
حضرت قائم(ع) نيز منتظر فرج مي‌باشند، چنان‌كه روايات فراواني شاهد بر اين معني است.
 
@شباهت به حضرت یوسف(ع)
 
يوسف(ع) زيباترين اهل زمان خود بود.
 
حضرت قائم(ع) نيز زيباترين اهل زمان خود مي‌باشند. 
 
حضرت يوسف(ع) مدتي طولاني غايب شد تا اين‌كه برادران بر او داخل شدند پس آن‌ها را 
 
شناخت در حالي‌كه آن‌ها آن حضرت را نشناختند.
 
 
حضرت قائم(ع) نيز از خلق غائب شده، در عين حالي كه در ميان آنها راه مي‌روند و آنان را 
 
مي‌شناسند ولي آنها  ايشان را نمي‌شناسند.
 
يوسف(ع) خداوند امرش را يك شبه اصلاح فرمود، كه پادشاه مصر آن خواب را ديد.
 
حضرت قائم(ع) نيز خداوند متعال امر آن حضرت(ع) را در يك شب اصلاح مي‌فرمايد،
 
پس در آن يك شب ياران حضرتش را از بلاد دور جمع مي‌كند.
 
امام باقر(ع) مي‌فرمايند:
 
در صاحب اين امر شباهتي (سنتي) از يوسف(ع) هست و آن اين‌كه خداوند عز و جل در يك 
 
شب امر او را اصلاح مي‌فرمايد.
 
و از پيغمبر اكرم(ص) مروي است كه فرمودند:
 
مهدي از ما اهل بيت است، خداوند امر او را در يك شب اصلاح مي‌كند.
 
يوسف(ع) دچار زندان شد، و گفت:
 
ربّ السّجن أحبّ إليّ ممّا يدعونني إليه.
 
در قائم(ع) نيز، مطابق حديثي كه از امام باقر(ع) آورديم، چنين است:
 
در صاحب اين امر سنتي از موسي و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از 
 
محمد(ص) هست... و اما سنت از يوسف، زندان و غيبت است 
 
معناي اين سخن آن است كه دنيا با همة فراخي و زمين با همة پهناوريش براي ولي عصر(عج) 
 
زندان شده، به طوري‌ كه از ستم معاندين و مخالفتشان ايمن نيست، از درگاه خداوند متعال 
 
مي‌خواهيم كه فرجش را تعجيل و خروج ايشان را سهل گرداند.
 
يوسف(ع) چند سال در زندان ماند.
 
قائم(ع)، اي كاش مي‌دانستم كه چقدر در اين زندان غيبت به سر خواهند برد و كي بيرون 
 
خواهند آمد.
 
يوسف(ع) از خاص و عام خودش غايب شد و از برادرانش مخفي ماند و امر او بر پدرش 
 
يعقوب مشكل شد با اين‌كه مسافت ميان او، خاندان و شيعيانش نزديك بود. 
 
قائم (ع) نيز همين‌طور است. امام باقر(ع) در بيان شباهت حضرت قائم(ع) به جمعي از 
 
پيغمبران چنين مي‌فرمايند:
 
و اما شباهت او به يوسف بن يعقوب(ع) غيبت از خاص و عام و مخفي بودن از برادران و 
 
پوشيده شدن امر او از پدرش يعقوب پيغمبر(ع) با وجود نزديك بودن مسافت بين آن حضرت با 
 
پدر و خاندان و پيروانش مي‌باشد.
 
----------
27- مکیال المکارم، ج 1، ص 203
 
28- سوره هود، آیه 81
 
29- سورة هود، آیة 71 و 72
----------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصرواجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
درس(٢٦)امام شناسي/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت سوم
درس بيست وششم امام شناسي
 
 
اللهُمَ اَصلِح عَبدَكَ وَ خَليفَتَكَ بِما اَصلَحتَ بِه اَنبِيائكَ وَ رُسُلَكَ
 
وَ حُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ وَ اَيِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِكَ 
 
وَ اَسلُكهُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِه رَصَداً يَحفَظُونَهُ مِن كُلِّ سُوءٍ وَ اَبدِلهَُ
 
مِن بَعدِ خَوفِهِ اَمناً يَعبُدُكَ لا يُشرِكُ
 
بِكَ شَيئاً وَلا تَجعَل لأَحَدٍ مِن خَلقِكَ عَلي وَلِيِّكَ سُلطاناً
 
وَ اَئذَن لَهُ في جِهادِ عَدُوِّكَ
 
وَ عَدُوِّه وَاجعَلني مِن اَنصارِه اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيئٍ قَديرٌ.ا
 
بارالها، كار ظهور بنده شايسته و خليفه راستينت (امام مهدي) را اصلاح فرما
 
 همانگونه كه كار پيامبران و فرستادگانت را اصلاح نمودي
 
و از فرشتگانت نگاهباناني بر او بگمار و از سوي خويش با" روح القدس" او را
 
ياري و پشتيباني فرما و ديده باناني از پيش رو وپشت سر همراه وي گردان تا از
 
 هر بدي نگاهش دارند و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز كه او ترا
 
مي پرستد هيچ چيز را همتا و همانند تو نمي داند پس براي هيچيك از آفريدگانت
 
برتري و چيرگي نسبت  به " ولي" خودت قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و
 
دشمنش اجازت فرماو مرا از ياران او بشمار آور كه همانا تو بر هر كاري توانائي
 
این دعا در مورد فرج امام عصر (عج) است و دعا کردن برای آن بزرگواربدين دليل است که 
 
خداوند زودتر امر فرج آن حضرت (عج) را اصلاح کند
 
و فرج حضرت را تقدیر کند و دولت کریمه ی آن بزرگوار را بر پا کند.
 
امام رضا (ع) فرموده است که این دعا را در قنوت نماز در روزهای جمعه بخوانید.
 
@شباهت امام عصربا پيامبران (ع)قسمت سوم
 
شباهت به هابيل(ع)
 
 نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، هابيل را كشت؛ يعني برادرش قابيل. خداوند متعال در 
 
كتاب عزيز خود مي‌فرمايد:
 
وَاتْلف عَلَيْهفمْ نَبَاءَ ابْنَيْ آدَمَ بفالْحَقّف افذْ قَرَّبا قفرْباناً فَتفقفبّفلَ مفنْ اَحَدفهفما وَلَمْ يفتَقَبَّلْ مفنَ 
 
اْلآخَرَ قالَ لاَقْتفلَنَّكَ قالَ افنَّما يَتَقَبَّلف اللهف مفنَ الْمفتَّقينَ.16
 
و داستان راستين دو پسر آدم را برايشان بخوان، آنگاه كه قرباني كردند، از يكيشان پذيرفته 
 
آمد و از ديگري پذيرفته نشد. گفت: تو را مي‌كشم. گفت: خدا قرباني پرهيزگاران را مي‌پذيرد.
 
همچنين نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، قصد كشتن امام قائم ـ روحي و ارواح العالمين فداه ـ 
 
را نمود؛ او عموي آن حضرت، جعفر كذاب بود.
 
از امام زين‌العابدين(ع) نقل شده است كه فرمود:
 
گويا جعفر كذاب را مي‌بينم كه سركش زمانش را بر تفتيش امر وليّ خدا و آنكه در غيب الهي 
 
محفوظ و بر حرم پدرش موكل است وادار كند، به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر كشتنش
 
 ـ اگر بر او دست يابد ـ از روي طمع در ميراث پدرش تا آن را به ناحق بگيرد.17
 
شباهت به شيث(ع)
 
هبةالله شيث، اجازه نيافت كه علم خودش را آشكار كند، چنان‌كه در روضة كافي روايت شده كه 
 
حضرت ابوجعفر باقر(ع) در خبري طولاني چنين فرمود:
 
وقتي هبةالله پدرش آدم را دفن كرد، قابيل به نزدش آمد و گفت: اي هبة‌الله من ديدم كه پدرم آدم 
 
تو را از علم، آنقدر عطا كرد كه به من عطا نكرد، و آن همان علمي است كه برادرت هابيل به آن 
 
دعا كرد و قرباني‌اش قبول شد، و بدين جهت او را كشتم كه فرزنداني نداشته باشد تا بر 
 
فرزندان من افتخار كنند و بگويند ما فرزندان كسي هستيم كه قرباني‌اش قبول شد و شما 
 
فرزندان كسي هستيد كه قرباني او قبول نشد، و تو اگر علمي را كه پدرم به تو اختصاص داده 
 
آشكار كني تو را هم مي‌كشم همان‌طور كه بردارم هابيل را كشتم. پس هبةالله و فرزندان او 
 
مخفي مي‌كردند آنچه از علم و ايمان نزد آنها بود...18
 
حضرت قائم نيز تا روز وقت معين اجازه نيافته؛ چنان‌كه دربارة حضرتش روايت شده است:
 
هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت، و دو انگشت سبابه‌اش را به سوي آسمان بلند كرد؛
 
عطسه‌اي زد و گفت:
 
سپاس خداي را كه پروردگار جهانيان است. درود خداوند بر محمد و خاندانش باد. ستمگران 
 
پنداشته‌اند كه حجت الهي، باطل و نابود است، و حال آنكه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده 
 
شود شك از بين مي‌رود19
 
اين خبر را رئيس المحدثين، شيخ صدوق در كمال‌الدين آورده است.
 
شباهت به حضرت نوح(ع)
 
از امام صادق وامام هادی روایت شده استکه حضرت نوح 2500 سال عمر کرد. به همین دلیل 
 
وی را شیخ الانبیا می نامند. بنا بر روایات، امام زمان در نیمه شعبان سال 255 ق. متولد شده 
 
است.20 اکنون عمر شریف ایشان 1175 سال می باشد. به همین دلیل ایشان را شیخ الاوصیا 
 
لقب داده اند.
 
و از امام زين‌العابدين(ع) روايت است كه فرمود:
 
در قائم، روشي از آدم و از نوح هست و آن طول عمر مي‌باشد... .21
 
. نوح، زمين را با سخن خود از كافرين پاك كرد و گفت:
 
 
لاتَذَر عَلَي الأَرضف مفن الكاففرينَ دَيّاراً.22
 
اي پروردگار من، بر روي زمين هيچ‌يك از كافران را مگذار.
 
قائم نيز زمين را با شمشير از لوث وجود كافران پاك مي‌گرداند تا جائي كه هيچ اثري از آنها 
 
باقي نماند
 
  نوح، نهصد و پنجاه سال صبر كرد، چنان‌كه خداوند مي‌فرمايد:
 
فَلَبفثَ فيهفمْ اَلْفَ سَنَةف افلاّ خَمْسينَ عاماً فَاَخَذَهفمف الطّفوفانف وَهفمْ ظالفمفونَ.
 
او هزار سال و پنجاه سال كم در ميان آنان بزيست و چون مردمي ستم‌پيشه بودند،
 
طوفانشان فراگًفت. 
 
قائم نيز از اول امامتش تاكنون صبر كرده، و نمي‌دانم تا كي صبر خواهد كرد.
 
هركه از نوح تخلف جست، هلاك شد وهركه از قائم تخلف جويد نيز هلاك مي‌شود؛
 
چنان‌كه در حديث آمده است.23
 
آنقدر خداوند فرج نوح و اصحابش را به تأخير انداخت تا اينكه بيشتر معتقدان به آن 
 
حضرت، از او برگشتند. فرج قائم را نيز خداوند آنقدر به تأخير مي‌اندازد كه بيشتر معتقدان به
 
 آن حضرت از او برمي‌گردند. چنان‌كه در حديثي از امام عسكري(ع) آمده است.24
 
 ادريس به ظهور نوح بشارت داد و به ظهور قائم، خداوند تعالي فرشتگان را بشارت داد.
 
 و پيغمبر و امامان (ع) و بلكه پيغمبران گذشته ظهورش را بشارت دادند.
 
نداهاي نوح به شرق و غرب عالم مي‌رسيد، و اين يكي از معجزات آن حضرت بود،
 
چنان‌كه در كتاب زبدةالتصانيف آمده است. قائم(ع) نيز هنگام ظهور، بين ركن و مقام مي‌ايستد 
 
و فريادي برمي‌آورد و مي‌گويد:
 
اي نقبا و سرداران من و اي خواص من، و اي كساني كه خداوند پيش از ظهور، آنان را
 
بر روي زمين براي ياري من ذخيره كرده، باخواست و رغبت به سوي من آييد. 
 
پس صداي آن حضرت(ع) به آنها مي‌رسد در حالي كه در محراب‌ها و بر فرش‌ها و 
 
رختخواب‌هايشان باشند، و با يك فرياد، همه، صداي او را مي‌شنوندـ هريك از آنها به گوشش 
 
مي‌رسد ـ و به سوي آن صدا اجابت مي‌كنند، و يك چشم برهم زدن نمي‌گذرد كه همگي
 
آنها بين ركن و مقام قرار مي‌گيرند.
 
اين معني در حديث مفضل از امام صادق(ع) آمده است.25
 
16-سوره مائده، آيه ۲۷
 
17-شيخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۲۰
 
18-محمد بن يعقوب كليني، همان، ج ۸، ص ۱۱۴
 
19- شيخ صدوق، همان، ج ۲، ص ۴۳۰
 
20- محمد بن يعقوب كليني، همان، ج ۱، ص ۵۱۴
 
21- شيخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۲۲
 
22- سوره نوح، آيه ۲۶
 
23- در بحارالانوار از پيامبر اكرم(ص) مروي است كه فرمود: «قيامت برپا نخواهد شد مگر اينكه قائم از ما به پاخيزد، و آن هنگامي است كه خداوند به او اجازه دهد. هركس از او پيروي كند نجات يابد و هرآنكه از او تخلف جويد هلاك گردد. اي بندگان خدا، خدا را، خدا را، كه به سوي او بياييد هرچند بر روي برف و يخبندان باشد كه او خليفة خدا و خليفة من است».
 
2۴- شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 385
 
25- محمد باقر مجلسي، همان، ج 53، ص 7
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصرواجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
امام شناسي(٢٥)/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت دوم
درس بيست و پنجم امام شناسي
 
دعای فرج که با عبارت «الهی عظم البلاء» آغاز می شود، از دعاهایی است که
از امام زمان (عج) نقل شده است. امام این دعا را به فردی که در زندان بود یاد
می دهند و آن مرد با خواندن آن از زندان رهایی می یابد.
این دعا را هر روز بخوانید در هر ساعتی که توانستید:
 
 
(البلد الامین، ص ۶۰۷؛ به نقل از عرض نیاز به درگاه بی نیاز، گردآوری موسسه ی موعود عصر، ۱۳۸۸، صص ۲۳۳-۲۳۴)
 
 
 
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ
ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ .....
 
خدایا!
بلا و مصائب ما بزرگ شده و بیچارگی ما بسی روشن و پرده از روی کاربرداشته شد
و امیدم نا امید شد و زمین (با همه ی پهناوری اش) بر ما تنگ آمد؛
(علم امامت و وحی نبوت) رحمتش از ما منع گردید و تنها توئی یاور و معین ما
و مرجع شکایت ما و یگانه اعتماد ما! در هر سختی و آسانی بر لطف تو است .......
 
@شباهت امام  عصربا پيامبران (ع)قسمت دوم
 
@شباهت به حضرت آدم(ع):
 
خداوند متعال حضرت آدم را خلیفه خود در تمام زمین قرار داد و در قرآن مجید درباره او
 
چنین فرموده است:
 
« انی جاعل فی الارض خلیفه »4
 
من در زمین جانشین خواهم گماشت.
 
هم چنین خداوند امام زمان را نیز خلیفه خود در روی زمین قرار خواهد داد.
 
چنان که خداوند متعال می فرماید:
 
« وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض ... »5
 
خدا کسانی از شما را که ایمان آورده اند و کار های شایسته کرده اند وعده داده است که
 
حتما آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد.
 
ذیل آیه شریفه امام صادق فرمودند که او قائم آل محمد است و هنگام ظهورش در مکه معظمه 
 
دست بر صورت خود می کشد و می گوید:
 
« و قالوا الحمد لله الذی صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوا من الجنه حیث نشاء فنعم اجر العاملین »6
 
حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که وعده اش را در حق ما تحقق بخشید و ما را وارث
 
زمین گردانید. از بهشت هر کجا بخواهیم مسکن می گزینیم که پاداش عمل کنندگان چقدر
 
نیکو است.
 
و در حديث مفضل آمده كه خروج مي‌كند در حالي‌كه ابري بالاي سرش سايه افكنده و در آن 
 
منادي ندا مي‌كند:
 
اين، مهدي، خليفة خدا است از او پيروي كنيد.
 
١٢از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود:
 
آدم(ع) آنقدر بر فراق بهشت گريست تا اين كه  (اشك) از دو گونه‌اش مانند آبراه‌ هايي
 
جاري شد.7
 
از امام صادق(ع) نيز همين معني روايت شده است.8
 
حضرت قائم(ع) نيز، مانند آدم، گريه بسيار دارد،
 
 چنانكه در زيارت ناحيه از آن حضرت است كه، خطاب به جدش، حسين(ع) مي‌گويد:
 
شب و روز برايت ندبه مي‌كنم و به جاي اشك بر تو خون مي‌گريم.
 
دربارة آدم، آيه نازل شده كه:
 
و عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ كفلَّها.9
 
خداوند تمام اسم‌ها را به آدم تعليم فرمود:10
 
و اما قائم، خداوند آنچه به آدم آموخت به او نيز آموخته و اضافه بر آن هم مطالب ديگري 
 
آموخته است، چه اينكه آدم بيست و پنج حرف از اسم اعظم را آموخته بود ـ
 
چنان‌كه در حديث آمده استـ و پيغمبر اكرم(ص) هفتاد و دو حرف از آن را آموخت، و تمام 
 
اموري كه خداوند متعال به پيامبرش داده، به اوصياي آن حضرت نيز داده شده تا به مولاي
 
ما حضرت قائم(ع) نوبت رسيد.
 
و در خبر صحيح ثقة اسلام كليني از حضرت ابي عبدالله صادق(ع) مروي است كه فرمود:
 
آن علمي كه به آدم(ع) نازل شد ديگر برداشته نشد، و هيچ عالمي نمرده مگر اينكه علمش را
 
به ارث گذاشته است؛ زمين، بدون عالم باقي نمي‌ماند.11
 
آدم، زمين را با عبادت خدا زنده كرد، پس از آنكه جنيان با كفر و طغيانشان آن‌را ميرانده بودند.
 
قائم(ع) نيز زمين را با دين خدا و عبادت و عدالت و برپايي حدودش زنده خواهد كرد، بعداز 
 
مردن آن به كفر و معصيت اهل زمين.
 
در بحارالأنوار از حضرت ابوجعفر(ع) دربارة آية  فيحي اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتها.12
 
[خدا] زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند، آمده كه فرمود:
 
خداوند عزوجل به وسيلة قائم(ع) زمين را بعداز مرگش زنده مي‌گرداند.
 
منظور از مرگ آن، كفر اهل آن مي‌باشد كه كافر در حقيقت مرده است.13
 
و در وسائل الشيعه دربارة همين آيه آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) فرمود:
 
به وسيلة باران احيا نمي‌كند، بلكه خداوند مرداني برمي‌انگيزد كه عدالت را زنده مي‌كنند،
 
 و زمين به خاطر احياي عدالت زنده مي‌شود، و به درستي كه اگر يك حد در زمين برپا شود، 
 
سودمندتر است از چهل روز باران.14
 
و در همان كتاب از پيغمبراكرم(ص) منقول است كه فرمود:
 
يك ساعت امام عادل بهتر است از عبادت هفتاد سال، و يك حد كه براي خدا در زمين برپا شود، 
 
سودمندتر است از چهل روز باران.15
 
با اين همه تاكي و تا چند آدم و قائم را با هم مقايسه كنم در حالي‌كه آدم به خاطر قائم خلق شد.
 
آنكه مكارم اخلاق را آفريد همه را در صلب آدم قرار داد براي امام قائم.
 
-----------
4- سوره بقره، آیه 30
 
5- سوره نور، آیه 55
 
6- سوره زمر، آیه 74
 
7- محمد باقر مجلسي، همان، ج ۱۱، ص ۲۰۴
 
8- همان، ج ۱۰۱، ص ۳۲۰
 
9- و١٠سوره بقره، آيه ۳۱
 
11- محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج ۱، ص ۲۲۳
 
12و١٣- سوره روم، آيه ۱۹
 
14-شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج ۱۸، ص ۳۰۸
 
15- همان
---------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٤)امام شناسي / شباهت امام عصرباپيامبران قسمت اول
درس بيست وچهارم امام شناسي
 
 
اَللّهُمَّ! صَلِّ وسَلِّمْ، وَزِدْ وبارِکْ، علي صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَویة، والصَّولَةِ الحیدریة، والعِصمَةِ الفاطمیة،
والحِلمِ الحَسَنیة، والشّجاعةِ الحسینیة، والعِبادةِ السَّجّادیة، والمَئِرِ الباقریة، والثارِ الجَعفریة،
والعُلومِ الکاظمیة، والحُجَجِ الرَّضویة، والجُودِ التَّقَویة، والنَّقاوَةِ النَّقَویة، والهَیبةِ العَسکَریة،
والغیبة اللهیة، القائمِ بالحَقّ، والدّاعى اِلَى الصّدقِ المطلق، کلمةِ الله، وامانِ الله،
وحجّةِ الله، القائمِ بامرِ الله، ........
 
– بار خدایا! رحمتهاى پیاپى فرست، و درودهاى خجسته خویش ارزانى دار،
بر امام بزرگوارى که صاحب دعوت محمدى است، و صولت حیدرى، و عصمت فاطمى،
و حلم حسنى، و شجاعت حسینى، و عبادت سجادى، و مفاخر باقرى، و ثار جعفرى،
و علوم کاظمى، و حُجَج رضوى، و جود تقوى، و نقاوت نقوى،و هیبت عسکرى، و غیبت الهى.
 
درصلَوات منسوب به حکیم قُدّوسى، خواجه نصیرُ الدّینِ طوسى، كه درابتدا ي بحث به آن تبرك جستيم
،حضرت مهدى(علیه السلام)، با ویژگیهاى پدران خویش نیز، توصیف شده است.
 
آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى
 
@شباهت  امام عصربا پيامبران (ع)قسمت اول:
 
انسان، عُصاره ی عُصاراتِ کائنات است. انبیا و اولیا، عصاره ی انسان وانسانیتند. 
 
ومهدى(علیه السلام)، عصاره انبیا و اولیاست. این است که میان او و پیامبران بجز امر (غیبت)- 
 
شباهتهاى دیگرى نیز هست، و پاره اى از ویژگی هاى پیامبران در مهدى (علیه السلام) متجلّى 
 
است.
 
وى، مهدى، ولى اعظم، و سرّ اکبر است. او ذخیره الهى، وبقیةُ الله، وخلاصه تجلّیات گذشته 
 
است. اگر ذخایر وامکانات پیامبران سَلَف، در نزد او باشد، اگر همه اسرار جهان پیش او 
 
مکشوف بوَد، اگر ودایع اولیا در خدمت او گرد ید، همه درست است و به جا. در احادیث، 
 
خصوصیاتى از پیامبران یاد شده است، که در قائم آل محمد(صلى الله علیه وله وسلم) هست
 
در روايتي كه شيخ اجل محمد بن الحسن الحر عاملي در كتاب إثبات الهداة بالنصوص و 
 
المعجزات از كتاب إثبات الرجعة فضل بن شاذان به سند صحيح آورده، چنين مي‌خوانيم:
 
از امام صادق(ع) است كه فرمود:
 
هيچ معجزه‌اي از معجزات انبيا و اوصيا نيست مگر اينكه خداوند تبارك و تعالي مثل آن‌‌را 
 
به‌دست قائم(ع) ظاهر مي‌گرداند تا بر دشمنان، اتمام حجت كند 
 
و نيزعلامه مجلسي در بحارالأنوار حديثي از مفضل بن عمر از امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل 
 
كرده كه فرمود:
 
و در آن هنگام آقاي ما قائم(ع) به خانه خدا تكيه زده مي‌گويد:
 
 اي مردم هركس مي‌خواهد آدم و شيث را ببيند، بداند كه من آدم و شيث هستم،
 
و هركس كه مي‌خواهد نوح و فرزندش سام را ببيند، بداند كه من همان نوح و سامم،
 
 و هركس مي‌خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، بداند كه من همان ابراهيم و اسماعيل 
 
مي‌باشم،
 
 و هركس مي‌خواهد موسي و يوشع را ببيند، من همان موسي و يوشع هستم،
 
 و هركس مي‌خواهد عيسي و شمعون را ببيند، من همان عيسي و شمعون هستم،
 
و هركس مي‌خواهد محمد(ص) و اميرالمؤمنين را ببيند، بداند كه من همان محمد و اميرالمؤمنين 
 
هستم،
 
 و هركه مي‌خواهد حسن و حسين را ببيند، بداند كه من همان حسن و حسين مي‌باشم،
 
و هر كه مي‌‌خواهد امامان از ذرية حسين را ببيند، بداند كه من همان ائمه اطهار هستم. دعوتم 
 
را بپذيريد و به نزدم جمع شويد كه هرچه گفته‌اند و هرچه نگفته‌اند را به شما خبر مي‌دهم.2
 
اين حديث، دلالت دارد بر اينكه تمام صفات انبياي عظام و مكارم ائمة اطهار(ع) در وجود امام 
 
زمان ما ـ أرواحنا فداه ـ جمع است و از آن حضرت بروز مي‌كند،
 
و نيز روايتي كه قبلاً از پيغمبر اكرم(ص) آورديم كه نهمين آنها قائمشان است و او ظاهر و باطن 
 
آنها است، بر اين معني دلالت مي‌كند.
 
همچنين شيخ صدوق در كتاب كمال‌الدين به سند خود از ابوبصير روايت كرده كه گفت:
 
شنيدم حضرت ابوعبدالله صادق(ع) مي‌فرمود:
 
 سنت‌هاي پيغمبران(ع) و آنچه از غيبت‌ها برايشان واقع شد، در قائم ما اهل البيت نيز به‌طور 
 
كامل و صددرصد واقع خواهد شد.
 
ابوبصير گويد: عرض كردم يابن رسول‌الله، قائم شما اهل البيت كيست؟
 
فرمود: اي ابوبصير، او پنجمين از نسل فرزندم موسي است، او فرزند بهترين كنيزان است، 
 
غيبتي خواهد داشت كه در آن باطل‌كيشان به ترديد مي‌افتند، سپس خداوند عزوجل او را آشكار 
 
مي‌كند و به‌دست او شرق و غرب زمين را فتح مي‌نمايد و روح‌‌الله، عيسي بن مريم، از آسمان 
 
فرود مي‌آيد و پشت سرش نماز مي‌خواند... .3
 
1- شیخ حر عاملی، اثبات الهداه، ج ۷، ص ۳۵۷
 
2- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹
 
3- شيخ صدوق، كمال الدين، و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۵
 
ادامه دارد.....
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٣)امام شناسي/ ذكر ((وَعجل فرَجَهم))دراحاديث آمده است يا خير؟
درس بيست وسوم امام شناسي
 
 @پاسخ به يك برسش : 
 
برخی می ‏پرسند :
 
آیا در احادیث معصومان(ع) وارد شده و مَنصوص است و یا از چیزهایی است که
 
علاقه‏ مندان و ارادتمندان به امام زمان(ع)، خودشان، پس از صلوات، آن را اضافه کرده ‏اند؟
 
در پاسخ به این پرسش، به حدیث زیر توجه کنید که امام صادق(ع) می‏فرمایند:
 
“مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ 
 
یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛
 
هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید:
 
 “اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم”،
 
از دنیا نمی‏رود مگر آن که قائم آل محمد(ص) را درک می‏کند.
 
 سفینة البحار، حاج شیخ عباس قمّی، ج ۲، ص۴۹.
منبع: شبستان
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٢)امام شناسي/ سيماي ظاهري امام قسمت دوم

 

درس بيست ودوم امام شناسي
 
 اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ
 
وَمَساكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ
 
وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللَّه
 
هِوَحَفَظَةِ سِرِّ اللَّه
 
وَحَمَلَةِ كِتابِ اللَّه
 
 وَاَوْصِياَّءِ نَبِىِّ اللَّهِ وَذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
 
يكي از مهم ترين و با ارزش ترين وجوه اتقان و استحكام زيارت جامعه كبيره ، عنايت خاصّ 
 
حضرت ولي عصر (عج) به آن است . 
 
علّامه محمّد تقي مجلسي – پدر علّامه محمّد باقر مجلسي – در شرح« من لايحضره الفقيه 
 
شيخ صدوق »در ذيل اين زيات مي گويد:
 
«چون به نجف مشرّف شدم، براي اينكه لياقت تشرّف به حرم علوي را پيدا كنم ، تصميم گرفتم 
 
كه چند روزي عبادت كنم . روزها در مقام مقائم و شب ها در رواق مطهّر مشغول بودم . 
 
شبي در عالم مكاشفه « حضرت بقيّه الله عجّل الله تعالي فرجه الشريف » را در حرم پدر 
 
بزرگوارش ديدم. فردا به« سرّ من رأي» مشرف شدم و چون وارد حرم شدم مهدي روحي فداه
 
آن پاره ماه آنجا بود . 
 
ايستادم و از دور به طور مدّاحي و در حالي كه با انگشت ، اشاره به او مي كردم ، زيارت 
 
جامعه را خواندم . 
 
فرمودند : بيا جلو . ابهّت و عظمت او مانع مي شد، تا بالاخره جلو رفتم. به من تلطّف كرد و 
 
فرمود : «نعم الزياره هذه» .
 
يعني : خوب زيارتي است اين زيارت. 
 
گفتم : از جدّتان مي باشد. و اشاره به قبر مطهّر امام هادي (عليه السلام) كردم. فرمودند: بلي 
 
از جدّم صادر شده است .» 
 
از اين جهت علّامه مجلسي دوم درباره اين زيارت مي فرمايد : «صحيح ترين زيارات از نظر 
 
متن و سند ، زيارت جامعه كبيره است. »
 
( زندگاني چهارده معصوم – آيت الله حسين مظاهري – انتشارات پيام آزادي – تهران 1381- چاپ هفتم- ص 193.)
 
و نيز مرحوم محدّث نوري صاحب كتاب نجم الثاقب ، حكايت تشرّف سيّد حسن رشتي ، خدمت 
 
امام عصر (عج) رانقل كرده است كه«... سپس آن حضرت (عج) دست مبارك را بر زانوي من 
 
گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمي خوانيد؟ 
 
سه مرتبه فرمود : نافله ، نافله، نافله. و باز فرمود : شما چرا عاشورا نمي خوانيد ؟ سه مرتبه 
 
فرمود: عاشورا ، عاشورا ، عاشورا .و بعد فرمود: شما چراجامعه نمي خوانيد ؟ و سه مرتبه 
 
فرمود : جامعه، جامعه، جامعه» .
 
( نجم الثاقب- محدّث نوري – انتشارات علميّه اسلاميّه – حكايت 70-ص342.)
 
مرحوم حاج شيخ عباس قمي نيز اين حكايت را در مفاتيح الجنان به نقل از استادش يعني 
 
محدّث نوري آورده است .
 
علّامه محمّد تقي مجلسي در جلد پنجم كتاب « روضه المتّقين » مي گويد : «من در رؤياي حقه 
 
اي ، امام رضا (عليه السلام) را زيارت كردم . مشغول خواندن زيارت جامعه بودم كه حضرت به 
 
من فرمود: احسنت ، احسنت . 
 
يعني هم زيارت جامعه را تحسين كردند و هم مرا كه در خدمت ايشان اين زيارت را مي خواندم. » 
 
( نسيم معرفت- حسين گنجي- ص3)
 

@ سيماي ظاهري امام : قسمت دوم

 
برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
 
ب) رواياتي كه خصال و سيماي امام مهدي‏ (ع) را به تفصيل بيان كرده و ويژگي‏هاي آنحضرت 
 
را يك به يك برشمرده‏اند. 
 
برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
 
١. پيامبر گرامي اسلام(ص)، امام مهدي(ع) را شبيه خود معرفي كرده، در توصيف او 
 
مي‏فرمايد:
 
 پدر و مادرم به فداي او كه هم نام من، شبيه من و شبيه موسي، زاده عمران است.
 
 بر [بدن] او نوارهايي [جامه‏ هايي] از نور است كه از شعاع قدس است.6
 
-٢. آن حضرت در روايت ديگري در توصيف چهره فرزندش، امام مهدي‏(ع) مي‏فرمايد:
 
مهدي از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است.7
 
٣-پيامبر اعظم‏(ص) در روايتي پيشاني و بيني امام مهدي‏(ع) را اين‏گونه توصيف مي‏كند: 
 
مهدي از من است، پيشاني گشاده و بيني كشيده دارد.8
 
 
٤-باتوجه به همه ويژگي‏هاي يادشده است كه پيامبر اسلام‏(ص) در وصف امام مهدي‏(ع) 
 
مي‏فرمايد: مهدي، طاووس اهل بهشت است.9
 
٥-امام باقر(ع) از پدرش و جدش روايت مي‏كند كه روزي امام علي‏(ع) در حالي كه بالاي منبر 
 
بود، فرمود: از فرزندان من در آخرالزمان، مردي ظهور مي‏كند كه رنگ [صورتش] سفيد متمايل 
 
به سرخي و سينه‏اش فراخ و ران‏هايش ستبر و شانه‏هايش قوي است و در پشتش دو خال 
 
است، يكي، به رنگ پوستش و ديگري، مشابه خال پيامبر اكرم‏(ص).10
 
٦. امام رضا(ع) نيز در بيان صفات و ويژگي‏هاي امام عصر(ع) مي‏فرمايد:
 
قائم كسي است كه در سن پيرمردان و با چهرة جوانان قيام كند و نيرومند باشد تا بدانجا
 
كه اگر دستش را به سوي بزرگ‏ترين درخت روي زمين دراز كند، آن را از جاي بركند و اگر
 
بين كوه‏ها فرياد برآورد، صخره‏ هاي آن فروپاشد.11
 
٧.حضرت رضا(ع) در روايت ديگري، در پاسخ اباصلت هروي كه از ايشان پرسيد:
 
«نشانه‏ هاي قائم شما هنگام ظهور چيست؟»
 
مي‏فرمايد: نشانه‏اش اين است كه در سنّ پيري است، ولي منظرش جوان است، به گونه‏ اي كه 
 
بيننده مي‏پندارد چهل ساله يا كمتر از آن است.
 
نشانه ديگرش آن است كه به گذشت شب و روز پير نشود تا آنكه اَجَلش فرا رسد.12
 
 «علي بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي» كه بيست مرتبه به شوق ديدار مولايش ـ امام مهدي(ع) ـ 
 
به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوي خود دست يافت، در گزارش ديدار خود، آن حضرت را 
 
اين گونه توصيف مي‌كند.
 
 او ميانه بالابود، نه بسيار بلند قد و نه بسيار كوتاه قد. صورتي گرد، سينه‏ اي فراخ، پيشاني 
 
سفيد و ابرواني به هم پيوسته داشت.
 
بر گونه راست او خالي بود؛ چون دانه مشك كه بر قطعه عنبر ساييده باشد.13
 
٨- «ابراهيم بن مهزيار» نيز كه به شرف ملاقات امام مهدي‏(ع) رسيده است، در بيان خصال 
 
آن امام مي‏گويد: او جواني نورس و نوراني و سپيد پيشاني بود با ابرواني گشاده و گونه‏ ها و 
 
بيني كشيده و قامتي بلند و نيكو چون شاخه سرو. گويا پيشاني‏اش ستاره‏اي درخشان بود و 
 
برگونه راستش، خالي بود كه مانند مشك و عنبر بر صفحه‏ اي نقره‏ اي مي‏درخشيد. بر سرش، 
 
گيسواني پرپشت و سياه و افشان بود كه روي گوشش را پوشانده بود. سيمايي داشت كه هيچ 
 
چشمي برازنده‏تر و زيباتر و با طمأنينه‏ تر و باحياتر از آن نديده است.14
 
ابراهيم شفيعي سروستاني
-----------------
7. همان، ج 51، ص 91.
 
8. همان، ص 90
 
9.علامه مجلسي، همان، ج 51، ص 91.
 
10.شيخ صدوق، همان، ج2، باب 57 ، ص 560 ، ح 17.
 
11. همان، ج 2، باب 35، ص 69 ، ح 8 .
 
12. همان، باب 57 ، ص 558 ، ح 12.
 
13. علامه مجلسي، همان، ج 52، .
 
14.شيخ صدوق، همان، ج 2، باب 43، صص 180 و 181.
 
------------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
:: برچسب‌ها: ن ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢١) امام شناسي/ سيماي ظاهري امام قسمت اول
درس بيست ويكم امام شناسي
 
يا مولا يا صاحب الزمان !
 
مي دانم که به فرياد من مي رسي ، روزي که زمزمه اي ضعيف ، برايم با مرگ برابر مي شود .
 
وقتي که فريادم از درون پرالتهابم مي جوشد که :
 
" اللهم ارني الطلعة الرشيدة والغرةالحميدة . . . "
 
و در آن دم که اشک امان از کفم مي ربايد . از خدا تو را طلب مي کنم ، باز هم :
 
" اکحل ناظري بنظرة مني اليه "
 
 اشکم ، ره زلال عشق آسماني حق را مي جويد ، و آن عشق ، تو هستي که
 
" انهم يرونه بعيداً و نراه قريبا " .
 
. . . و ما ، منتظران خاکي تو ، اي مهمان آسماني ، تو را قريب مي بينيم و حضورت را ، ما ،
به دعاي سحرگاه خود دلخوشيم که با زبان زميني از خداي بزرگ آسماني  
" عجل لوليک الفرج " را طلب مي كنيم.
 
@ سيماي ظاهري امام : قسمت اول
 
نويسنده ارجمند كتاب «مكيال المكارم»، در بخش چهارم كتاب خود، جمال و زيبايي حضرت 
 
مهدي(ع) را يكي از ويژگي‏هاي آن حضرت مي‏شمرد و مي‏نويسد:
 
«بدان كه مولاي ما حضرت صاحب‏الزمان(ع)، زيباترين و خوش صورت‏ترين مردم است؛ زيرا 
 
شبيه‏ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) است». 1
 
از بررسي روايات و مطالعه حكايت‏هاي نيك‏ بختاني كه توفيق زيارت آن امام را يافته‏اند،  
 
برمي‏آيد كه قامت و رخسار نازنين امام عصر(علیه السلام) در كمال زيبايي و اعتدال بوده
 
 و سيماي مباركش، دل‏ربا و خيره ‏كننده است. 
 
همين قامت رعنا و رخسار دل‏ربا موجب شده است هزاران عاشق دل‏سوخته در آغاز هر صبح 
 
بازاري و التماس از خداي خود چنين بخواهند: 
 
«خداوندا! آن چهره زيبا و جمال دل‏آرا را به من بنماي و چشمان مرا با يك نظر به او روشنايي 
 

 

بخش».2 
 
از آنجا كه آشنايي بيشتر با صفات و خصال يوسف زهرا، حضرت مهدي(علیه السلام)راهي 
 
 
براي شناخت مدعيان دروغين به شمار مي‏آيد و افزون بر اين مي‏تواند موجب انس و ارتباط 
 
شيعيان با آن عزيز غايب از نظر باشد، با بهره‏گيري از كلمات معصومان(علیهم السلام) و 
 
حكايت‏هاي نقل شده از تشرّف يافتگان، به بررسي اين موضوع مي‏پردازيم. باشد تا به مصداق 
 
«وصف العيش نصف العيش»، ما هم از آن جمال دل‏آرا بهره‏مند شويم.روايات فراواني در 
 
توصيف جمال دل‏آراي آخرين حجت خدا، حضرت مهدي(علیه السلام)وارد شده است كه در 
 
مجموع آنها را به دو بخش مي‏توان تقسيم كرد:
 
الف) رواياتي كه به توصيف كلي سيرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ايشان به عنوان 
 
شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) ياد كرده‏اند كه از آن جمله به روايات زير مي‏توان اشاره 
 
كرد:
 
1. از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است كه پيامبر گرامي اسلام(صلی الله و علیه و آله) 
 
فرمود:
 
«مهدي از فرزندان من است. اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است. او از نظر خَلق و خُلق، 
 
شبيه‏ترين مردم به من است».3
 
2. احمد بن اسحاق بن سعد قمي مي‏گويد:
 
 از امام حسن عسكري(علیه السلام) شنيدم كه مي‏فرمود:
 
«سپاس از آن خدايي است كه مرا از دنيا نبرد تا آنكه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر 
 
آفرينش و اخلاق، شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) است».4
 
با توجه به اين روايات، همه خصال و صفاتي را كه در قرآن و روايات به پيامبر گرامي اسلام 
 
نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي(ع) نيز مي‏توان نسبت داد. رواياتي كه به 
 
توصيف ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر اكرم(ص) پرداخته‏اند، فراوانند. در اينجا به يكي از آنها 
 
اشاره مي‏كنيم.:
 
 در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر خاتم چنين توصيف 
 
شده است:
 
«رخسار پيامبر خدا، سپيد آميخته به سرخي و چشمانش سياه و درشت و ابروانش به هم 
 
پيوسته و كف دست و پايش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان كه گويي طلا بر انگشتانش 
 
ريخته باشد. استخوان دو شانه‏اش بزرگ بود. چون به كسي روي مي‏كرد، به خاطر مهرباني 
 
شديدي كه داشت، با همه بدن به جانب او توجه مي‏كرد. يك رشته موي از گودي گلو تا نافش 
 
روييده بود، انگار كه ميانه صفحه نقره خالص، خطي كشيده شده باشد. گردن و شانه‏هايش 
 
مانند گلاب‏پاش سيمين بود. بيني كشيده‏اي داشت كه هنگام آشاميدن آب نزديك بود به آب 
 
برسد. هنگام راه رفتن محكم قدم برمي‏داشت كه گويا به سرازيري فرود مي‏آيد. باري، نه قبل و 
 
نه پس از پيامبر خدا كسي مثل او ديده نشده است».5
_________
1. سيد محمدتقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم في فوائد الدعا للقائم(ع)، ترجمه: سيد مهدي حائري قزويني، چاپ 
دوم: تهران، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، 1412 ه . ق، ج 1، ص 132. 
2. «قسمتي از دعاي عهد»، بحار الأنوار، ج 99، ص 111؛ شيخ عباس قمي، مفاتيح‏الجنان. 
3. كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، چاپ اول: قم، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، 1380، ج 1، باب 25، صص 534 و 535، ح 1. 
4. همان، ج 2، باب 38، ص 118، ح 7. 
5. الكافي، ج1، ص 443
-------__
 .اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٠)امام شناسي/دليل قيام هنگام شنيدن نام امام
درس بيستم امام شناسي
 
@پاسخ به يك برسش : 
 
ايستادن که فقط به هنگام شنيدن كلمه قائم -كه از القاب امام زمان ( عج ) است -
 
 انجام مي گيرد .اين عمل روش امامان قبل ازآن حضرت بوده است . و سر آن اعلام آمادگي
 
و وفاداري براي قيام به همراه آن حضرت است. 
 
(منبع: موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عليه السلام)
 
 بین شیعیان مرسوم  است که هر گاه یکی از نام های مبارک مولای خویش امام زمان 
 
(ارواحنا فداه) را می شنوند، روی پا می ایستند و برخی از ایشان دستان را روی سر خود
 
قرار می دهند.
 
علت این کار احترام به امام زمان (ارواحنا فداه) و عمل به روایات معصومین (علیهم السلام)
 
 می باشد. چنان چه روزی در مجلس امام صادق (علیه السلام) این لقب مبارک برده شد،
 
امام صادق (علیه السلام) به جهت تعظیم و احترام از جای برخاست.(نجم الثاقب، ص444) 
 
محدث نوری می گوید:
 
وقتی نام حضرت حجة بن الحسن (علیه السلام) در حضور امام رضا (علیه السلام) برده شد، 
 
آن حضرت از جای برخاست و دو دست مبارکش را روی سرگذاشت
 
و فرمود:"اللهم عجل فرجه و سهّل مخرجه" (منتخب الاثر، ص505)
 
از امام صادق(علیه السلام) سوال شد:
 
 چرا هنگام شنیدن نام امام زمان (علیه السلام) از جای خود بر می خیزیم؟
 
حضرت فرمود: چون غیبت حضرت مهدی(ارواحنا فداه) طولانی است و امام از شدت محبتی
 
که به دوستان خود دارد هر زمانی که شخصی از او یاد کند نگاهی به او می نماید و سزاوار 
 
است که یاد کننده به جهت احترام و تعظیم، از جای خود برخیزد؛ هنگامی که مولای خویش او 
 
را به نظر مهر و عطوفت نگاه می کند، پس از جای خود برمی خیزد و از خدای تبارک و تعالی 
 
تعجیل فرج ایشان را بخواهد.(منتخب الاثر، ص505)
 
و همان طور که در روایات مشاهده می شود ایستادن و احترام در مواردی بوده که نام امام
 
علیه السلام شنیده می شد، و از آن جا که حکم شرعی در این باره وجود ندارد، در صورتی
 
که شما به یاد حضرت می افتید، می توانید جهت حفظ احترام حضرت این کار را انجام دهید. 
 
مشاوران شبکه امام مهدی علیه السلام
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافيةوالنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين
 
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (١٩) امام شناسي /شخصيت شناسي امام قسمت سوم
درس نوزدهم امام شناسي
 
 
به زودي شبهه‏اي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمي خواهيد داشت كه ديده شود و نه 
 
امامي كه هدايت كند. تنها كساني از اين شبهه نجات خواهند يافت كه دعاي غريق را بخوانند. 
 
دوران غريبي است دوران غيبت. امواج شبهه و فتنه از هرسو رو مي‏كند و تا به خود بيايي چون 
 
كشتي شكسته‏ها در دل درياي بيكران، حيران و سرگردان دست و پا مي‏زني كه آيا دستگيري 
 
هست؟ آيا فريادرسي هست؟ آيا كسي براي نجات اين غريق بي‏پناه مي‏آيد؟ امّا هميشه روزنة 
 
اميدي هست. از ميان تاريكي‏ها، نوري مي‏درخشد و تو را به خود مي‏خواند كه اي غريق درياي
 
فتنه‏ها و اي سرگردان در ميان شبهه‏ها، نجاتت را تنها از من بخواه!
 
 آنچه گفته شد مقدّمه‏اي بود براي حديثي از امام‏صادق(ع).
 
((عبدالله بن سنان، يكي از ياران امام صادق(ع) نقل مي‏كند :
 
كه روزي آن حضرت خطاب به ما فرمودند:
 
به زودي شبهه‏اي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمي خواهيد داشت كه ديده شود و نه 
 
امامي كه هدايت كند. تنها كساني از اين شبهه نجات خواهند يافت كه دعاي غريق را بخوانند.
 
گفتم: دعاي غريق چگونه است؟
 
فرمود: مي‌گويي: 
 
يا الله يا رَحمنُ يا رحيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثبِّت قَلبِي عَلي دِينكَ.
 
اي خدا، اي بخشنده، اي بخشايشگر، اي كسي كه قلب‏ها را دگرگون مي‏سازي! قلب مرا بر 
 
دينت پايدار فرما.))
 
اي خدا، اي بخشنده، اي بخشايشگر، اي كسي كه قلب‏ها را دگرگون مي‏سازي! قلب مرا
 
بر دينت پايدار فرما.
 
 بياييد دست‏هايمان را بلند كنيم و از خدا بخواهيم كه تا ظهور حجتش قلب‏هاي ما را بر صراط 
 
مستقيم پايدار بدارد و از  در افتادن در امواج فتنه‏ها و شبهه‏هاي آخرالزّمان نگه دارد.
 
(( كمال الدّين و تمام النعمة، ج 2، ص 512. ))برگرفته از ماهنامه موعود شماره ٧٩
 
@هدایتگر این عصر، چگونه شخصیتی است؟ قسمت سوم
 
 
@  کشتی نجات
 
در روایات متعددی، اهل­بیت علیه السلام و خصوصاً حضرت مهدی علیه السلام با عنوان "سَفینَةُ 
 
النَّجاه" یعنی کشتی نجات، یاد شده‌اند[22].
 
 کشتی نجات، در دریای متلاطم به دنبال افرادی می‌گردد که در حال غرق شدن هستند تا 
 
نجاتشان ‌دهد.
 
اما به یاد داشته باشیم مَثَل امام، مَثَل کعبه است[23]. این مردم هستند که باید به سوی 
 
هدایت‌ گر خویش بشتابند تا از او کسب فیض و هدایت نمایند نه اینکه وظیفه‌ی امام باشد
 
به دنبال آنها راه بیافتد. بنابراین، درست است که امام هر زمانی، کشتی نجات مردمان آن 
 
عصر است ولی به شرط اینکه مردم به این کشتی نجات توجه کنند و برای نجات از ضلالت
 
به ایشان مراجعه نمایند[24].
 
اهمیت مراجعه به کشتی نجات برای مردم دوران غیبت بیش از مردم سایر اعصار است.
 
چراکه امام صادق علیه السلام درباره‌ی مردم عصر ما به صراحت، از واژه‌ی "غریق"
 
استفاده کرده‌اند[25].
 
غریق یعنی کسی که در حال غرق شدن است. یعنی حال ما در عصری که حجت زمان از
 
دیده‌ها پنهان است، حال کسی است که هر آن ممکن است غرق و هلاک گردد.
 
اما مشکل اینجاست که آن کس که در دریای متلاطم دست و پا می‌زند، وخامت اوضاع پیش 
 
آمده را وجدان می‌کند و با ذره ذره‌ی وجود تلاش می‌کند راه نجاتی بیابد؛ اما ما غافل از 
 
شرایطی که در آن هستیم، نه غرق شدن را احساس می‌کنیم و نه در پی یافتن کشتی نجاتی 
 
هستیم.
 
چه دردناک است آن هنگام که پدر دلسوزمان به نجات فرزندانش می‌شتابد اما برخی، از روی 
 
جهل این کشتی نجات را هم پس می‌زنند.
 
  @چاه آب رها شده
 
قرآن کریم، حال امام ما را با این عبارت وصف نموده: "بئر معطله[26]" یعنی چاه آبی که 
 
بی‌استفاده رها شده است.
 
امام کاظم علیه‌السلام فرموده‌اند:
 
"چاه معطل، امام ساکت است[27]". امام صامت و ساکت، امامی است که به امر خدا سکوت 
 
اختیار کرده و خویشتن را اظهار و ابراز نمی‌کند. مصداق بارز چنین امامی، حضرت ولی­عصر 
 
علیه السلام ، در دوران غیبت است.
 
به چاهی معطل می‌گویند که پر آب و قابل استفاده باشد اما کسی از آب آن برداشت نکند. 
 
درست مانند امام غایبی که کسی به او مراجعه نمی‌کند و از علم و برکاتش بهره نمی‌برد[28] . 
 
بسیاری از وجود چنین آب گوارایی بی‌خبرند. برخی نیز تنها اسمی از امام غایب شنیده‌اند
 
و هیچ گاه برای رفع عطش خود، به ایشان مراجعه نکرده‌اند. حتی کسانی که به امامت امام 
 
زمان اعتقاد دارند و ایشان را در قید حیات می‌دانند، چنین می‌پندارند که تا زمان ظهور، شأن 
 
امامت و هدایتِ آن حضرت، تعطیل است. چراکه کسی نمی‌داند امام عصر را کجا بیابد تا از او 
 
سیراب شود!
 
 تنها عده معدودی گوهر وجود چنین چاه پرآبی را درک نموده‌اند و از فیض ایشان بهره برده‌اند.
 
یکی از مصادیق نصرت امام زمان این است که ایشان را از این غربت خارج سازیم و
 
افراد بیشتری را با این چاهِ پرآبِ رها شده آشنا سازیم.
 
آنان که حلاوت حضور و هدایتگری حضرت مهدی موعود را چشیده‌اند، می‌توانند دیگران را
 
نیز از وجودش آگاه سازند.
-------------
22]  -  به عنوان نمونه بنگرید به: بحارالانوار، ج 53، ص 172. و همان کتاب، ج 40، ص 57.
[23]  -  بحارالانوار، ، ج 36، ص 353.
[24]  - پیامبر فرموده‌اند: "هر که دوست دارد به دین من متمسّک باشد و پس از من بر کشتی نجات سوار گردد، از علی بن ابی طالب پیروی کند ...": بحارالانوار، ج 36، ص 101.
[25] - امام صادق می‌فرمایند در عصر غیبت، مردم دعای غریق را زیاد بخوانند و آن دعا این است: "یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک": بحارالانوار، ج 92، ص 326.
[26]  -  قرآن کریم، سوره حج، آیه 45.
[27]  - "اَلبِئرُ المُعَطَّلةُ الاِمامُ الصّامِتُ": کافی، ج 1، باب فیه نکت ...، ح 75، ص 427.
[28]  - در توضیح «بئر معطله» اهل بیت چنین فرموده‌اند: "چاه معطله یعنی عالِمی که به او مراجعه نمی‌کنند، و از علم او بهره برده نمی‌شود": بحارالانوار، ج 11، ص 19.)
---------
( برگرفته از سايت علمي وفرهنگي محمد صلي الله عليه وآله )
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392